کتاب مقبره خصوصی من
تلویزیون را خاموش کردم و به خیابان زدم، اگرچه خیابان سرد و تاریک و دلگیر بود. در بدو ورود به بار چشمم به آینۀ کنار در افتاد. چشمم به ابروهای پرپشت و سیاهم افتاد. هفته پیش یکی از بچهها اصرار داشت برویم پیش یک آرایشگر ترک تا کمی تر و تمیزشان کند. آن روز هم مثل قرار روز صلح سبز نرفتم. میخواستم همینطور مثل یک دلتنگی یا مثل یک داغ شرقی باقی بمانم. او هم دیگر زنگی نزد.
صفحه 43
کجا میاندیشی؟
معرفی کتاب نزدیک ایده، گردآورندگان زیمونه یونگ و یانا مارلنه مادر
راهنمای ضروری برای برندها در دنیای دیجیتال
دربارهی کتاب شخصیسازی شده: استراتژی مشتری در عصر هوش مصنوعی
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»