
کتاب فروشنده دوره گرد
از ترس نیست که مینشیند، موقع بلند شدن میتواند وقت تلف کند. «آنطور که تصور میکنید اصلاً هم خندهدار نیست.» شی کنار دستش میشد فرسنگها دور باشد و آب از آب تکان نخورد. قطرهها پشتسرهم میافتند روی همان نقطه. ناگهان از روی موافقت سر تکان میدهد. حتا اگر چیزی را حس هم بکند دردش میگیرد. تا زمانی که کسی پشتش ایستاده حرف نمیزند.
صفحه 85


کوتولهی قلدر تارتوف مزوّر است یا روشنفکر؟
معرفی نمایشنامهی روشناییهای بوهم نوشتهی رامون ماریا دل بایه اینکلان

نوستالژی و ترجمه
معرفی کتاب در همسایگی مترجم: گفتوگو با سروش حبیبی به کوشش نیلوفر دهنی

کالین هوور مخاطرهآمیزترین، پرهیاهوترین و عاشقانهترین رمانهای خود را انتخاب میکند
کالین هوور: از کتابهای پرفروش تا موفقیت جهانی