
کتاب فراموشی
عکسها نشانگر از یاد رفتگی و بیتفاوتی انسانها در روبرو شدن با از میان رفتن میراث ارزشمند فرهنگی، زیست پیرامونی و معنوی خود است. بودن ساعت دیواری روی طاقچه جلوی پنجره ای که شیشه هایش از خاک مکدر شده و در قابی دیگر در اتاق به هم ریخته ای به دیوار آویخته در این کتاب گذر زمان و فرصت های از دست رفته را در ذهن بیننده تداعی میکند رنگ درب و پنجره های کهنه و فرسوده که در برابر آب ورقه ورقه شده و در حال فروریختن است. پنجره تار عنکبوت گرفته، چمدان خالی رخته نم و ذرات رها شده جلوی پنجره ای دیگر که افزون بر حکایتهایی که از سفرهای بسیار دارد این پیام را می دهد که همسفرش برای همیشه او را وانهاده و دیگر باز نمی گردد کتاب موش جویده و چروک شده لباس هایی که به جارختی آویزان شده و شاید دیگر هرگز به تن کسی نرود دفتر و کتابهایی که در کنار پنجره ای گرد، سال هاست روی هم انبار شده و خاک میخورد صندوق آهنی تهی که سایه روشن هایی بسیار زیبا
برساخته از نور آفتابی که از بیرون به درون اتاق می تابد آن را همراهی میکنند. شاخه های درخت انجیر که جلوی درب پوسته پوسته شده نیمه بازی را گرفته و شیوه بودن آن از این روایت میکند که دیر زمانیست حتی هیچ تنابنده ای از آن به درون خانه گام ننهاده نقش سرو بر دیوارهای آجری چهره زن قاجار بین دو درب در یک اتاق فرشته های بالدار نقاشی شده روی نمای چوبی خانه شیشه های پنجره ها و انعکاس ها، دهانه های استوانه ای شکسته بسته چاه ها درون حیاط ماهی های قرمز در حوض متروک خزه بسته سنگ فرشهای باران خورده لمیده در زمینه پوشیده از سبزینه و جلبک، پله ها و پیر مردی که تا پایان آن را پیموده و می رود که به خاطره ها بپوندد و زنی تکیه کرده به دیوار که در گوشه حیاط به ما که کنار درخت بی برگ خزان کرده به او می نگریم نگاه میکند و سرانجام بخشی از دوچرخه زنگ زده ای که در گوشه ای به دیوار تکیه کرده و با آغاز متروک شدن خانه از حرکت باز ایستاده و در میان گیاهان آرمیده است همه و همه حکایت از عبور از دوره ای می کنند که به تاریخ پیوسته است. نمای این دوچرخه زنگ زده و ساعتهای دیواری از کار افتاده از ایستادن و ادامه نیافتن زندگی در این خانه ها و به فراموشی سپردن همه آن چیزهایی است که روزی روزگاری به انسانهایی که دیگر نیستند انگیزه ای برای زیستن می دادند.
آیا آنچه به تاریخ می پیوندد فراموش می شود؟
