
کتاب علی عباسی تقدیم می کند: روایت یک کابوس سی ساله
1 عدد
روزی در پاریس آدمی را دیدم که مرا از مدت ها پیش می شناخت.حدود بیست سال پیش با همسرم به پاریس آمده بودیم و با کلی سختی یک استودیو بیست متری خریده بودیم. فردی که از زمان تلویزیون مرا می شناخت و شغل خیلی پایینی هم داشت، یک ماشین داشت و روزی به او گفتم می خواهم به فروشگاه اِی کیا که دور از پاریس است برای خرید لوازم منزل بروم.آمد خانه ی ما را دید و با ماشینش به سمت فروشگاه حرکت کردیم.
وقتی نزدیک مغازه بودیم از من پرسید خانه را چند اجاره کرده ام؟
صفحه69



زن در حاشیه تاریخ یا قلب روایت؟ تحلیل جنسیت در تاریخ ایران
مروری بر کتاب چرا شد محو از یاد تو نامم؟ نوشتهی افسانه نجمآبادی

و دیگر بار رؤیاهایت را به مهمانیام بفرست
معرفی کتاب اقرار میکنم: عاشق شدهام نوشتهی آلکساندر پوشکین

دنیای کاغذی «قیصر» و «گوزنها»
مسعود کیمیایی کارگردان را میشناسیم، مسعود کیمیایی نویسنده را چطور؟