
کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
برگزیده در جایزه های ادبی «هفت اقلیم» و «بوشهر»
پس از بافتن مو موقع ورزش است. بدنمان را تا جا دارد میکشیم. اجازه میدهیم تنمان حین کش آمدن فکر به گذشته را بیرون بریزد. میگذاریم هر طور دلش خواست تاب بخورد و این طرف آن طرف برود. دستهایمان را قلاب میکنیم درهم و آرام یکدیگر را میکشیم. کشش بهتر است تا میشود آرام انجام شود وگرنه ممکن است تن آدم مانند ساقهای خشک بشکند. باید آب را توی بدن به راه انداخت تا تن را نرم کند. به جریان خون در رگهایمان فکر میکنیم. مادر هر روز تکرار میکند به جریان خون در رگهایم فکر کنم؛ اگر زبان بدنم را بلد باشم از پس هر چیزی برمیآیم. مادر این کار را از پیرمرد همسایهمان در خوی یاد گرفت، مردی که میتوانست با گرفتن نبض، مرض را تشخیص دهد و با تجویز چند گیاه تن را به حال اولیه برگرداند. پیرمرد ریش بلندی داشت و بدون شک میان ریش بلند و فرزانگی ربطی هست.
مادر این کار را از پیرمرد همسایهمان در خوی یاد گرفت، مردی که میتوانست با گرفتن نبض، مرض را تشخیص دهد و با تجویز چند گیاه تن را به حال اولیه برگرداند. پیرمرد ریش بلندی داشت و بدون شک میان ریش بلند و فرزانگی ربطی هست.
مروری بر کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی نوشتهی عطیه عطارزاده


تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

آخرین آرزوی پدر
مروری بر کتاب مردن کار سختی است نوشتهی خالد خلیفه

چون پرده برافتد...
مروری بر کتاب دروغهای کوچک بزرگ نوشتهی لیان موریارتی