کتاب دختری با چشم های آبی
همیشه حرف زدن در این مورد برایش سخت بود و از این که در ذهن سایرین قابل ترحم به نظر بیاید بیزار بود. اما از نظرش اشکالی نداشت به وجود مارک و کریس اعتراف کند.
این باعث می شد که هم جینی و هم روپرت متوجه شوند چقدر کم در مورد یکدیگر می دانند و به چه دلیل برای انجام چنین کاری به این جا آمده اند. روپرت دانشکده پزشکی را در جوانی ترک کرده و زنی داشت که خوش حال بود که او را فقط چند بار در سال می بیند.
_ من اینطور متوجه شدم که بچه ی دیگری نداری، درسته؟
جینی با سر تایید کرد و به نظر آمد روپرت واقعا ناراحت شده است.
صفحه 123
پناه بر سینما
مروری بر کتاب موزاییک استعارهها: گفتوگو با بهرام بیضایی و زنان فیلمهایش نوشتهی بهمن مقصودلو
چوبک علیه پوپولیسم ادبی
معرفی کتاب همهچیز فرو میپاشد: زندگی و آثار صادق چوبک نوشتهی حسن میرعابدینی
کدام کتابها مردانگی مدرن را بررسی میکنند؟
بهترین رمان ها درباره مردانگی، پدر بودن و هویت مردانه در دنیای امروز