
کتاب از روزگار رفته
من تو خانه ام ننشسته بودم من تو استودیو نشسته بودم داشتم یک فیلمی را صدابرداری اش را تمام میکردم باید نوار صدا که رویش ضبط میکردیم پاک بشود از صدای قبلی. دستگاه ما خراب شد آن روز و صدای قبلی را خوب پاک نمی کرد و لنگ میزد من تلفن کردم به مرحوم ابوالقاسم رضایی گفتم این نوار را میفرستم توی استودیوی «ایران فیلم» تو پاکش بکنی. گفت بفرستید فروغ گفت من میبرم. گفتم ببر. رفت و دیگر برنگشت به آن ترتیبی که رفته بود. هیچی دیگر، همین دیگر تمام شد توی خانه نبودم تو استودیو بودم. بیمارستان هدایت هم بیست متری استودیوی من بود. آن خانمی که مسئول بیمارستان بود قبول نمی کرد میگفت اینجا بیمارستان بیمه های اجتماعی کارگران است، آقا بیمارستانه! خُب قبول نکرد دیگر. اگر هم قبول میکرد شاید هم فرقی نمی کرد. من هم رفتم تجریش بیمارستان... هیچی دیگر تمام بود قضیه.

گلستان شاکی بود که حسن فیاد با دروغ گویی این مصاحبه را انجام داده و بعدا رفته در بین حرفهای گلستان قطع کرده و یگ پاراگراف طولانی اظهار فضل از خودش کرده و جندین بار تکرار ان کار سخیف .من مصاحبه را خواندم و تعجب کردم چرا سوال کنند اینهمه ادعاهای خود بزرگ بینی در مقابل گلستان دارد ؟ عقده خود بزرگ بینی ؟هیچ ایرانی هنوز پیدا نشده که در مناظره با گلستان دست بر تری نشان دهد و فیاد نیز بهمین روال .

گلستان شاکی بود که حسن فیاد با دروغ گویی این مصاحبه را انجام داده و بعدا رفته در بین حرفهای گلستان قطع کرده و یگ پاراگراف طولانی اظهار فضل از خودش کرده و جندین بار تکرار ان کار سخیف .من مصاحبه را خواندم و تعجب کردم چرا سوال کنند اینهمه ادعاهای خود بزرگ بینی در مقابل گلستان دارد ؟ عقده خود بزرگ بینی ؟هیچ ایرانی هنوز پیدا نشده که در مناظره با گلستان دست بر تری نشان دهد و فیاد نیز بهمین روال .