دور وبرش را نگاه کرد. چراغ پایداری طلایی اتاق را روشن کرده بود که یک زیر سیگاری بزرگ و یک جا مجله ای به پایش وصل بود. تلوزیونی جلو دیوار روبه رو بود، روشن بود، با صدای کم. راهرو باریکی تا پشت آپارتمان می رفت. درجه کوره را زیاد کرده بودند و هوا سنگین بود و بوی دارو می داد.
صفحه 87
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید