کتاب خم

نویسنده: علیرضا سیف الدینی

زندگی! آدم‌ها و دیوارها بی‌آنکه بدانند به یادم می‌انداختند که می‌خواهم زندگی کنم. من کِی نخواسته بودم زندگی کنم؟ اما ذهن و دلم انگار این احساس عجیب را فراموش کرده بود. انگار جایی از مغزم بیدار شده بود وداشت به من هشدار می‌داد: باید قدر خودت را بدانی. و انگار نیاز به چیزی یا کسی داشت تا بیدارش کند. حالا با کمال تعجب داشتم به تنم فکر می‌کردم. به سلامت بدنم. و این عجیب بود، آن هم در این اوضاع و شرایط که هرکه را می‌دیدم، جانش را در طبق اخلاص گذاشته بود. اما مگر آن‌ها هم دنبال زندگی بهتر نبودند؟ مگر نمی‌خواستند جانشان را برای زندگی بهتر فدا کنند؟ پس چه فرقی بود میان من و آن‌ها؟

صفحه 137

کتاب خم

  • ناشر : نیماژ
  • تعداد صفحات: 464
  • شابک: 9786003674752
  • شماره چاپ: 1
  • سال چاپ: 1397
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

نگاهی متفاوت به زندگی

مروری بر کتاب کودک پلو خورش نوسته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

برای تغییر وضعیت باید موقعیت فعلی‌مان را بپذیریم

معرفی کتاب رهبری از بالای خط نوشته‌ی جیمز دثمر، دایانا چاپمن، کیلی وارنر کلمپ

عشق؛ یگانه منجی انسان

مروری بر کتاب بینوایان نوشته‌ی ویکتور هوگو

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید