
خانهی واترلو شبهای روضه شبیه کاروان سرا بود.از شهرهای اطراف میآمدند و ما نمیگذاشتیم شب برگردند. دوستان قدیمیمان از همیلتون آن همه راه میآمدند که عزاداری کنند. از لندن،شهر کناریمان،گوئلف، از تورنتو هم معمولاً مهمان داشتیم. سخنرانها هم بودند.سه چهار شب آخر هم اتاقها پر بود همه طبقهی پایین.
صفحه ۱۰۳
مروری بر کتاب کاشوب، را در آوانگارد بخوانید.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی