کتاب پایان یک ماموریت

نویسنده: هاینریش بل

کیرفل، مأمور پلیسی که موهای خاکستری داشت و بر اثر کهولت سن کمی هم کُندذهن شده بود، در محفل‌های خصوصی به «بدعنق، اما مورد نیاز» مشهور بود. او که دیگر چیزی به بازنشستگی‌اش باقی نمانده، و به قول خودش شاید این آخرین شهادت رسمی‌اش در دادگاه بود، از این که با این آخرین شهادتش فرزند و نوه‌ی دوست قدیمی‌اش را به دردسر می‌انداخت بسیار ناراحت بود. او که در وجناتش حال و هوای پلیس‌های محلی قدیم کاملاً مشهود بود، ادامه داد: جیپ در این میان کاملاً سوخته بود و فقط دود از آن بلند می‌شد و گاهی «جرقه می‌زد». به همین علت باید دانش آموزان را از محل حادثه دورتر می‌کرد. دو پلیس حاضر در محل حادثه، اشنیکنز و تِرِوِل در این فاصله با زحمت زیاد خودروهای هر دو طرف جاده را به حرکت واداشته بودند و نام‌های لازم برای گزارش پلیس: نام و مدارک راننده‌های مرسدس بنز، خودروی کوچک، اپل، سیتروئن، کامیون حمل لوله‌های سفالی و دوچرخه را گرفته و یادداشت کرده و آنها را روانه ساخته بودند. آنچه که کیرفل پیر را بیش از هر چیز متعجب و حتى «خیلی عصبانی» کرده، این بود که هر دو گرول از همان لحظه‌ی نخست اصلاً تلاش نمی‌کردند که علت آتش‌سوزی را تصادف ذکر کنند و بسیار صریح و رک اعتراف می‌کردند که جیپ را عمداً آتش زده‌اند. 

صفحه ۲۹

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب پایان یک ماموریت

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

شاهد کامل صدا ندارد

مروری بر کتاب باقی‌مانده‌های آشویتس نوشته‌ی جورجو آگامبن

سیب مهربانی

مروری بر کتاب‌ کودک درخت بخشنده نوشته‌ی شل سیلور استاین

یک داستان محشر

معرفی کوتاه کتاب کودک یک داستان محشر نوشته‌ی فوئب گیلمن

کتاب های پیشنهادی