
کتاب هیچ وقت دروغ نگو
1 عدد
عشق در نگاه اول بود. وقتی او را دیدم، با تمام وجود عاشق موهای طلایی اش شدم که رگه هایی طلایی تر داخلشان به چشم میخورد. چشمهای آبیاش به رنگ آسمان صاف و آفتابی بود و با مژه هایی کمرنگ قاب گرفته شده بودند. بینی مدل رومیاش هم باعث میشد بیش از حد خوشگل به نظر نرسد. وقتی به من لبخند زد از دست رفتم شش ساعت بعدی را با هم سپری کردیم باهم قهوه نوشیدیم و سپس همان روز من را برای شام بیرون برد همان شب با دوست پسرم که یک سالی میشد باهم دوست بودیم به هم زدم و با عذرخواهی برایش توضیح دادم با مردی آشنا شده ام و میخواهم با او ازدواج کنم.



تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

چگونه یک داستان کودکانه میتواند شکارچیان را به فکر فرو ببرد؟
معرفی کتاب کودک من یک گوزن بودم نوشتهی احمد اکبرپور

عشق و خیانت از برندهی جایزهی نوبل
معرفی کتاب سرقت نوشته عبدالرزاق قورنه