کتاب نیما چه می گوید؟ (نقد و بررسی یادداشت های روزانه نیما یوشیج)
نیما یوشیج و سعید نفیسی
یکی از حرفهایی که بهدنبال نیما یوشیج و شعر او گفته میشد و در بسیاری از مجالس و محقل ادبی تقل میگردید، موضوع کارد کشیدن نیما برای قبولاندن افکار و اشعارش بود. برای روشن شدن این حینتی اصل ماجرا چه بوده است، بررسیهای زیادی انجام دادم. بهترین نقلقولی که از این ماجرا بدست آوردم، خاطراتی بود که استاد سعید نفیسی آن را در دفتر خاطرات خود ذکر کرده بود. چون این گفتهها که دربارة نیما است دارای حرفها و نکتههایی است که در شناخت نيما میتواند، مفيد باشد و در ضمن موضوع کارد کشیدن او را هم روشن میکند، از قول نفیسی بیان مینمائیم:
«نیما یکی از نخستین کسانی بود که شریک زندگی ادبی ما شد. دوران شاعری او نزدیک سی و پنج سال طول کشید. روزهای اولی که با وی آشنا شدم تقریباً همسن من بود. در وزارت مالیة آن روز کار کوچکی به او سپرده بودند که خیلی پستتر از مقام او بود، اما وی هرگز آن جاهطلبیها و بلندپروازیها را که دیگران در کارهای اداری دارند، نداشت.
صفحه ۱۵۸
خوشا به حال کسی که لحظه لحظهاش از بانگ عشق سرشار است
فریدون مشیری: مروری بر زندگی و آثار
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»
مدفون زیر برف
معرفی کتاب ذهن مهزده نوشتهی جی. برنلف