کتاب غربت (سرزمین دیگران)

نویسنده: لیلا سلیمانی

ماه سپتامبر هم‌زمان با مدرسه‌ی عایشه٬ امین می‌خواست کمباین بخرد. بیشتر پولش را خرج مزرعه٬ بچه‌ها و وسایل خانه کرده بود. به زور و زحمت پول خرید کمباین را جور کرد و پیش فروشنده‌ی حبله‌گر آهن‌قراضه‌ای رفت که به او قول دستگاهی استثناتی داده بود؛ دستگاهی که مستقیم از کارخانه‌های آمریکا آمده بود. امین با اشار‌ه‌ی دست فروشنده را ساکت کرد. حوصله‌ی چرب‌زبانی‌هایش را نداشت. هرچه بود٬ تنها چیزی که می‌توانست بگیرد٬ همین دستگاه بود. هر روز می‌نشست پشت کمباین و به هیچ‌کس اجازه نمی‌داد سوارش شود. ماتیلد می‌دید امین روزبه‌روز لاغرتر می‌شود و نگرانش شده بود. امین جواب داده بود: «خرابش می‌کنن.»

صفحه ۷۰

افزودن به پاکت خرید 132,000 تومان

کتاب غربت (سرزمین دیگران)

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

تنها اندیشه کافی نیست دستانتان را نیز تکان دهید!

معرفی کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه نوشته‌ی متیو بی. کرافورد

تاریخ در این باغ‌ها جایی ندارد

معرفی کتاب باغ‌های تسلا نوشته‌ی پریسا رضا

خانه‌ی ابر و هنر

معرفی کتاب کودک خانه‌ی ابر و هنر نوشته‌ی مارسیا ویلیامز

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 132,000 تومان