
آخرین مسافر هستم که از پلکان میآیم. هوای دبش و تمیز تهران هم دلتنگی دارد بعد، وقتی دارم بطرف کیوسک ایستگاه تاکسیهای فرودگاه میروم شورلت سفید رنگی با یک راننده پیر جلویم ترمز میکند از شیشه عقب سر و کله تنهای پروین روشن هویدا میشود.
میگوید: برادرتون به استقبال تون نیومده؟
صفحه ۶
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی