کتاب سایه ی سنگین خانم الف
مترسک
اگر استعداد همسرم در مکالمهی تلفنی نبود، اگر این رفتار با حسابکتابش که هر هفته به دوستان و آشنایان سر میزد و به هر کدام وقت و توجهی که شایستهشان بود اختصاص میداد نبود، از بهار بهبعد، دیگر خبری از خانم الف نداشتیم. درواقع اگر نورا و وفاداریاش به تماس تلفنی نبود، خیلی اتفاقات در این سالهای اخیر رخ نمیداد؛ مثلاً ما دو تا عاشق هم نمیشدیم.
پسر بیحوصلهای که من بودم، گفتوگوی غیرحضوری را بیش از چند دقیقه تاب نمیآورد: زیاد اهل گپوگفت نبودم و همیشه چیزی وجود داشت که حواسم را پرت کند، اغلب هم جزوههایم بود. جزوهها. دوستانم این را میدانند؛ از این رو ارتباط بین ما ترجیحاً از طریق پیامهای مکتوب مختصر یا ایمیلهای چندخطی بدون هزینه است. در بیستسالگی، حکایت رفتار زشتم با همکلاسیای که به من نظر داشت و من هم از او خوشم میآمد، همهجا پیچیده بود. هر روز بعدازظهر بیهیچ دلیلی با من تماس میگرفت، فقط برای اینکه کمی گپ بزنیم.
تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»
از سرعت نور تا سفر در زمان
معرفی کتاب روشنگری های آلبرت اینشتین نوشته فردریک مورلوت
روایتی از آن تصویر آخر
معرفی نمایشنامهی بانویی از تاکنا نوشتهی ماریو بارگاس یوسا