کتاب زندگی خوب

نویسنده: مارک ورنون

خیالم در آسمان‌ها در پی‌اش بود، در عصرهایی مانند آن عصرها که هنوز می‌توانستیم با هم به غروب خیره شویم؛ من سعی می‌کردم عطوفتم را به‌سویش پرواز دهم، تا آن‌سوی مهتابی که او دوست می‌داشت، تا تسلایش دهم بابت آن‌که دیگر زنده نیست، و این عشق به کسی که آن‌همه دور شده بود مانند مذهب بود؛ افکارم مانند کلمات نیایش در برابرش برمی‌خاستند.

صفحه ۲۴۸

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب زندگی خوب

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مسخ تقصیر

مروری بر کتاب مسخ نوشته‌ی فرانتس کافکا

جهان به مثابه‌ی یک کتاب

مروری بر کتاب پروست و من نوشته‌ی رولان بارت

عشق در خلال جنگ...

مروری بر کتاب کودک عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی نوشته‌ی جمشید خانیان

کتاب های پیشنهادی