کتاب زنده باد عشق
ماریای نازنینم،
سفر خوب و بی حادثه ای بود. ساعت هفت و بیست دقیقه راه افتادیم. تا ساعت نُه رانندگی کردیم. بعد هفت کیلومتری پیاده رفتیم تا بتوانیم از محوطه ی اه آهن عبور کنیم. ایستگاه شب قبلش بمباران شده بود. ساعت یازده دوباره سوار قطار شدیم تا ساعت دوازده. دو ساعت در شهر مو منتظر ماندیم تا بگذارند سوار قطار دیگری شویم. سه ربع بعد، باز قطار عوض کردیم و ساعت هفده رسیدیم. مثل سگ بینوایی خسته بودم، اما خوشحال از این که بالاخره تمام شد. به من یک خانه داده اند که بخش مجزای کناری اش در سال ۱۹۴۰ بمباران شده بود، اما قسمتهای دیگرش قابل سکونت بود خانه را خاک برداشته بود. چهل و هشت ساعت طول کشید تا با کمک داوطلبانه ی یکی از خانم های مهربان اهل این جا خانه را تمیز و مرتب کنم.
صفحه 19
پوملو، فیلی که فرق اینجا و آنجا را نمیداند!
معرفی کتاب کودک آموزش مفاهیم با پوملو ، فیل فیلسوف 1 / تفاوتها نوشتهی رامونا بدسکو
عدالتگسترانی غلتیده در خون
معرفی نمایشنامه صالحان نوشته آلبر کامو
کدام کتابها مردانگی مدرن را بررسی میکنند؟
بهترین رمان ها درباره مردانگی، پدر بودن و هویت مردانه در دنیای امروز