دیوار
نویسنده: ژان پل سارتر گروه نویسندگان
جلو قانون
از فرانتس کافکا
نویسنده بزرگ چک (۱۹۲۴ - ۱۸۸۳)
جلو قانون پاسبانی دم در قد برافراشته بود یک مرد دهاتی آمد و خواست که وارد قانون بشود. ولی پاسبان گفت که عجالتاً نمیتواند بگذارد که او داخل شود. آن مرد به فکر فرو رفت و پرسید آیا ممکن است که بعد داخل شود پاسبان گفت: ممکن است اما نه حالا پاسبان از جلو در که همیشه چهارتاق باز بود رد شد و آن مرد خم شد تا درون آنجا را ببیند پاسبان ملتفت شد، خندید و گفت اگر با وجود دفاع من اینجا آن قدر تو را جلب کرده سعی کن که بگذری اما به خاطر داشته باش که من توانا هستم و من آخرین پاسبان نیستم. جلو هر اتاقی پاسبانان تواناتر از من وجود دارند حتی من نمیتوانم طاقت دیدار پاسبان سوم بعد از خودم را بیاورم. مرد دهاتی منتظر چنین اشکالاتی نبود؛ آیا قانون نباید برای همه و به طور همیشه در دسترس باشد اما حالا که از نزدیک نگاه کرد و پاسبان را در لباده پشمی با دماغ نوک تیز و ریش تاتاری دراز و لاغر و سیاه ،دید ترجیح داد که انتظار بکشد تا به او اجازه دخول بدهند.
صفحه ۳۹
- مترجم: صادق هدایت
- ناشر : بدرقه جاویدان،جاویدان
- تعداد صفحات: 136
- شابک: 9789647736466
- شماره چاپ: 2
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: مجموعه داستان داستان کوتاه
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

در مقدمهی یک کمدی که بوی گندش تا عرش رفته
مروری بر نمایشنامهی هرکول و طویلهی اوجیاس نوشتهی فردریش دورنمات

تا زمانی که یکی از ما زنده است، هردوی ما زنده هستیم. میفهمی؟
مروری بر کتاب زنگها برای که به صدا درمیآیند نوشتهی ارنست همینگوی

در بابِ خلوتگزینی: سیری در اندیشههای میشل دو مونتنی
دربارهی کتاب در باب خلوتگزینی نوشتهی میشل دو مونتنی
کتاب های پیشنهادی

