کتاب دیدار به قیامت

نویسنده: پی یر لومتر

به اندازه‌ی کافی پول در بساط نبود. برای همین وقتی ادوارد از شدت درد به آلبر التماس می‌کرد که به زندگی او پایان بدهد، چون دردش دیگر قابل تحمل نبود، مغز آلبر نمی‌توانست راهی پیش پای‌اش بگذارد؛ آلبر که خود از همه‌چیز به تنگ آمده بود و سرش از هر اندیشه‌ای تُهی بود، سمت آشپزخانه دوید و اولین کاردی را که به چشم‌اش خورد برداشت و از خانه بیرون آمد، مثل آدم ماشینی سوار اولین مترو شد، در ایستگاه باستیل آن را رها کرد و به سمت محله‌ی یونانی‌ها راه افتاد. باید به هر قیمتی که بود برای ادوارد مُرفین تهیه کند و برای این کار آماده‌ی هر کاری بود، و اگر لازم بود آدم می‌کشت.

صفحه ۱۴۲

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب دیدار به قیامت

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

من کبوتر بسمل‌شده هستم

مروری بر کتاب طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی

همه چیز ممنوع!

مروری بر نمایشنامه تمام نخ نوشته‌ی شل سیلوراستاین

آرش کمانگیر

معرفی کوتاه کتاب آرش کمانگیر، شاعر سیاوش کسرایی

کتاب های پیشنهادی