
کتاب دکتر ژیواگو | نشر نگاه
«یورا» تا زمانی که مادرش زنده بود٬ نفهمید سالیان درازی است پدرش آنها را ترک کرده و پیدرپی به سیبری و خارج از کشور سفر کرده٬ به عیش و نوش پرداخته و تمام دارایی و ثروت آنها را بهباد فنا داده است. همیشه به بچه میگفتند که او در «پترزبورگ» بهسر میبرد و یا این که در یک بازار بزرگ مانند «اربیت» کسب و کاری دارد.
صفحه ۱۲اگر به بررسی کتاب دکتر ژیواگو همراه با نگاهی به فیلم آن علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم مقاله جذاب معرفی کتاب و فیلم دکتر ژیواگو را مطالعه کنید



فصل پنجم، فصل دیوانگی
معرفی نمایشنامهی اشتیاق باغبان نوشتهی ژان پیر سارازاک

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

چگونه احساسات سرکوبشده بیمارمان میکنند
معرفی کتاب وقتی بدن نه میگوید نوشته گابور مته (گابور ماته)