
من به همراه جک و ابیر اوریبی در شهر می گشتم.او مدیر تازه استخدامی عملیات علی بابا در اروپا بود. آبیر که در لیبی به دنیا آمده و در سوئیس بزرگ شده بود و سابقاً در شانگهای سکونت می کرد،به پنج زبان تسلط داشت و بهترین کسی بود که می توانست من و جک را با اروپا آشنا کند. جک اینور آنور می پرید و با کنجکاوی سرخوشانه ای آبیر را راجع به برلین سوال پیچ میکرد.
صفحه57
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی