کتاب خروج از هنرمند گرسنگی/هنرمند گرسنگی

نویسنده: تادئوش روژه ویچ

مشکل کوچکی وجود داشت؛ او، همان مشکل کوچکی بود که درواقع، لحظه‌به‌لحظه کوچک‌تر هم می‌شد. مردم به داشتن طرز فکرهای عجیب و غریب خو گرفته بودند و در چنین زمانه‌ای، معطوف کردن توجه آنها به هنرمند گرسنگی و چیزهایی از این قبیل، به منزله صادرکردن حکم نهایی بود. او می‌توانست با تمام وجودش گرسنگی بکشد و این کار را هم چنان می‌کرد، اما هیچ راه نجاتی برایش وجود نداشت. مردم بی‌اعتنا از کنارش می‌گذشتند. با خودش فکر می‌کرد، پس اگر می‌توانی برو و هنر گرسنگی کشیدن را برای کسی توضیح بده!

صفحه 31

کتاب خروج از هنرمند گرسنگی/هنرمند گرسنگی

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

شعرداستان‌های آقای معلم

مروری بر کتاب دوباره از همان خیابان‌ها نوشته‌ی بیژن نجدی

در دل کوهستان یخ‌زده به دیدارم بیا!

مروری بر کتاب قلمرو رؤیایی سپید نوشته‌ی یاسوناری کاواباتا

دوستی که در قلب باقی می‌ماند

معرفی کوتاه کتاب کودک یولانته در جستجوی کریسولا نوشته سباستین لس

کتاب های پیشنهادی