
کتاب جاناتان مرغ دریایی
«در عجبم از مرغان دریایی که، از شوق سفر، کمال را حقیر میشمارند و به هیچجا نمیرسند چون آهسته میروند. در عوض، آنهایی که شیفتهی کمالاند و از سفر صرفنفر میکنند، آناً. به هر کجا بخواهند میروند. جاناتان، به یاد داشته باش که بهشت یک مکان یا زمان نیست، زیرا مکان و زمان بیش از آنکه تصور کنی بیمعنیاند. بهشت...»
«میتوانید به من هم یاد بدهید اینطوری پرواز کنم؟
جاناتان مرغ دریایی، از تصور غلبه بر چالش ناشناختهای دیگر، چنان به هیجان آمده بود که سراپایش میلرزید.
«البته که میتوانم. به شرطی که مشتاق باشی یاد بگیری»
«مشتاقم. کِی میتوانیم شروع کنیم؟»
صفحه ۵۰


داستان بارتلبی که ترجیح داد بگوید نه!
معرفی کتاب ترجیح می دهم که نه نوشته هرمان ملویل

مِن باب راوی انسانهای عاصی و سادهدل
معرفی کتاب درسگفتارهایی دربارهی داستایفسکی نوشتهی جوزف فرانک

لافکادیو: شیری که گلولهها را با سوالات بزرگتر جواب داد!
معرفی کتاب کودک لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد نوشتهی شل سیلوراستاین