کتاب تقریبا نابغه
نویسنده: بندیکت ولس
وقتی از شهر خارج شدند، آن می سرش را از پنجره بیرون آورد، باد موهایش را پریشان کرد. فرانسیس نگاه سرزنش آمیزی به گروور انداخت. «مرسی که آن قدر معطل کردی. تو واقعاً بزدلی.» گروور با صدایی مردانه و بلند گفت: «من بزدل نیستم!» به نظر می رسید که می خواهد جلو آن می خونسرد جلوه کند، مدام ناباورانه او را ورانداز می کرد. احتمالاً تمام مدت فکر میکرد که فرانسیس اغراق کرده. بعد آهسته اضافه کرد: «ولی اگر تعقیبمان کنند، چه؟» «هیچکس تعقیبمان نمی کند، هیچ کس آنجا...» از پشت صدای آژیر پلیس بلند شد.
هر سه وحشت زده از جا پریدند، گروور بلافاصله در صندلی فرورفت. آن می هم بدنش را خم کرد. در سکوت پلیس بزرگراه را نظاره کردند که نزدیک شد، به آنها رسید و بعد با سرعت زیادی از کنارشان گذشت.
صفحه 101- مترجم: حسین تهرانی
- ناشر : ققنوس
- تعداد صفحات: 335
- شابک: 9786220402954
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1399
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان آلمانی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

یک مجموعه داستان کامل برای کودکان و نوجوانان
مروری بر مجموعه کتاب قصههای خوب برای بچههای خوب نوشتهی مهدی آذر یزدی

در بابِ خلوتگزینی: سیری در اندیشههای میشل دو مونتنی
دربارهی کتاب در باب خلوتگزینی نوشتهی میشل دو مونتنی

تا میتوانی از جادوی زندگی لذت ببر!
مروری بر کتاب کودک پاستیلهای بنفش نوشتهی کاترین اپلگیت
کتاب های پیشنهادی
