
کتاب بی قراری | نشر ماهی
بچه مدام گریه میکرد. بغلش کردم و آرام تکانش دادم. دور و برمان پر بود از آدمهای خطرناک. میترسیدم با شنیدن صدای بچه ردمان را بزنند و پیدایمان کنند اما انگار این بچه قصد آرام گرفتن نداشت. به ملکناز گفتم: «تا به این بچه شیر ندهی، ساکت نمیشود. خواهش میکنم، جان همهمان در خطر است.» این را که گفتم، بچه را در آغوش گرفت. اول خبری از شیر نبود. اما نوزاد گرسنه همچنان پستان مادرش را میمکید. بالاخره شیر در پستانهای ملکناز جاری شد و کودک یک دل سیر شیر خورد. دوباره بچه را به بغل گرفتم و آنقدر تکانش دادم تا خوابید. ما هم با شکم گرسنه و لبهای تشنه کمی خوابیدیم.
صفحه 122


چهلودو روز در یک اتاق: سفری بیانتها
معرفی کتاب سفر به دور اتاقم، نوشتهی اگزویه دومستر

کدام رمان یا زندگینامه مرا آمادهی مادر شدن میکند؟
فرانچسکا سگال زندگینامه و رمانهایی دربارهی تجربهی مادر شدن معرفی میکند

در انتظار یک زندگی طبیعی
معرفی کتاب کودک در انتظار یک زندگی طبیعی نوشتهی لسلی کانر