«رفیق عزیزم٬ اوژن...»
کسی نمیدانست آیا هنوز هم سانسور برقرار است و نامهها گشوده٬ خوانده و زیر نظر گرفته میشوند یا نه. آلبر شک داشت٬ پس احتیاط را رعایت میکرد و او را به نام تازهاش میخواند. وانگهی ادوارد نیز به این نام عادت داشت و تازه این تکرار تاریخ جالب هم بود. گرچه ادوارد به اندیشیدن در باب اين مسائل علاقهٔ چندانی نداشت٬ خاطرات بهرغم میلش دوباره جان میگرفتند.
صفحه ۹۲
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی