کتاب برگ های مرده
نویسنده: باربارا جیکوپس
هر وقت تو رستورانهای بین راه غذا میخوردیم یا گاهی هم تو خانه دوستان، بابا وقتی هاتداگ سفارش میداد به آن خردل میزد و اگر همبرگر داشت به آن سس گوجه فرنگی میزد و اگر یکی از ما به هاتداگ سس گوجه فرنگی و به همبرگر خردل میزد، بابا بهش میگفت که هیچ چیز سرش نمیشود یا مثل او حرفهای نیست، اما این را با عصبانیت نمیگفت چون تقریباً هیچوقت عصبانی نمیشد.
آنوقتها بابا تقریباً هیچوقت عصبانی نمیشد فقط وقتی که میخواستیم به مسافرت برویم و مامان موقع بیرون آمدن از خانه معطل میکرد عصبانی میشد چون بابا رانندگی را خیلی دوست داشت و دلش میخواست هر چه زودتر راه بیفتد. از صبح خیلی زود موتور کادیلاک را گرم میکرد و تو تاریکی پشت فرمان ماشین منتظر میماند که راه بیفتیم، چمدانها هم تو صندوق عقب جا داده شده بودند و بابا حوصلهاش سر میرفت و در این مدت مامان همچنان تو آشپزخانه مشغول آماده کردن زنبیل خوراکیها بود یا داشت به آشپز و خدمتکار و همه اهل خانه سفارشهایی میکرد در مورد اینکه در نبودن ما چکار کنند یا چیزهایی در مورد اینکه شیشهها را خوب بشویند و اینکه نکند باغچه را آب ندهند و تمام چیزهایی که در حالت عادی هم بهشان خاطرنشان میکرد که البته وقتی میخواستیم به سفر برویم با اصرار و جدیت بیشتری همراه بود و اگر دایه پیش کوچکترین ما میماند مامان برای بیرون آمدن بیشتر معطل میکرد چون برادر کوچکتر ما را هی میبوسید و تمام اینها حوصله بابا را سر میبرد و باعث میشد تو تاریکروشن سحر شروع کند به بوق زدن و عصبانی شدن.
صفحه ۲۱- نام کتاب: برگ های مرده
- مترجم: نازنین صادقی
- ناشر : نیلوفر
- تعداد صفحات: 136
- شابک: 9789644483080
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1391
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان اسپانیایی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
داستان دوستی سوفی با یک غول برای نجات دنیا
معرفی کتاب کودک غول بزرگ مهربان نوشتهی رولد دال
سمفونی غربت
مروری بر نمایشنامهی ملودی شهر بارانی نوشتهی اکبر رادی
از انزوا رها
مروری بر کتاب کیم جییونگ متولد 1982 نوشتهی چو نامجو و مصاحبه با فروزان صاعدی مترجم کتاب
کتاب های پیشنهادی