
اما شاه طهماسب جوان خوش داشت که نایب السلطنه را که سپه سالارش می خواندند، در شاد خواری همراه داشته باشد. پس در لحظه ای که فتحعلی خان با سران اردو به بحث نشسته بود و اخبار رسیده از خبر چینان جلو دار را می شنید و فرمان می داد، خواجه رسید و امر شاه جوان را ابلاغ کرد. فتحعلی خان با پاسخ «لختی دیگر شرفیاب می شوم» او را فرستاد و ندانست که با این عمل چه بد گمانی ها در دل آن جوان ضعیف پدید آورد. ساعتی بعد هم که پیش از خواب به بزمگه او رفت، باز نه که با وی به طرب نیفتاد بلکه سخن های سخت گفت.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی