
۲۳ دی ۱۳۷۱
چه چیز میتواند توجیه کننده این امر باشد که آدمی برای یکی از مهم ترین سفرهای زندگی اش با دوازده ساعت تأخیر به فرودگاه برود. مهمتر این که در یک ماه گذشته که بلیتش را برایش فرستاده اند هیچ گاه فکر نکرده باشد که در ذهنش ساعت پرواز را از همان ابتدا اشتباه ثبت کرده بوده شب به جای صبح.
۲۴ دی ۱۳۷۱
آش قفا پایم را می خورم و گویا نشان از این دارد که سفر طولانی خواهد بود.

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

من، خود من، خانهی خودم هستم
معرفی کتاب کودک چرا من اینجا هستم؟ نوشتهی کنستانسه اوورهبک نیلسن

شبهجزیره را جور دیگری بشناسید
معرفی کتاب شبهجزیرهی عربستان و اعراب نوشتهی رابرت ج. هویلند