از چیزهای ارزان بیزاربودن

نویسنده: مدرسه زندگی

ما از چیزهای ارزان بدمان نمی‌آید ، اما اغلب طوری رفتار می‌کنیم که انگار بدمان می‌آید. آن طور که باید و شاید قدر چیزهایی را که دوروبرمان هست و ارزش چندانی هم ندارند نمی‌دانیم ـ مثلاً ، آسمان شب، مداد، نیمرو، زیپ یا حتی گرفتن دست فردی دیگر. در این کتاب بررسی می‌کنیم چطور ممکن است رفته رفته از شرایط فعلی دلزده شویم و برای چیزهای پرزرق و برق، گران قیمت و دور از دسترس ماتم بگیریم و در عین حال، چطور به خودمان رجوع کنیم، شگفتی‌های درون‌مان را دریابیم و قدرشان را بدانیم. این کتاب بار دیگر توجه ما را به جهان اطراف، زیبایی پنهان چیزها و شوقی که از داشته‌هایمان داریم جلب می‌کند.

پشت جلد

از چیزهای ارزان بیزاربودن

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

شاید آن سیب واقعاً کِرمو بوده!

درباره‌ی نمایشنامه‌ی سلطان مار نوشته‌ی بهرام بیضایی

کی بود، کی بود؟ خودِ من بودم

مروری بر کتاب کی بود کی بود؟ نوشته‌ی کرول تَوریس و الیوت اَرونسِن

اولین قدم کودکان در دنیای علم و دانش

مروری بر مجموعه‌کتاب‌های ماجراهای گربه کوچولوی سفید (اولین کتاب علمی من) نوشته‌ی جف ورینگ

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید