اتفاق خودش نمی افتد!
نویسنده: بهرام بیضایی
بیرون شهر. عصرِ خاکستری. بیرونجا
صدای کَرکُنندهی آهنگی پُرهیاهو از پخش صوتِ سواریِ ایستاده؛ بر زمینهی تهرانِ درد آلود با بُرجهایش. از قاب شيشهايِ جلوی سواری دیده میشود یکی گونی به سر کشیده را به جلوی دیوار سیمانیِ خاکستریرنگی، که بر آن شعار نوشتههای سیاهرنگِ رفته و ناخوانایی از سالها پیش جامانده، هُل میدهند. قربانیِ ترسیده، غُرّان با دهن بسته، با عذابِ تنگِ نفسی نتیجهی سرپوش، و هراسان از صداها و فضای ناشناس، با دستهایی درازشده برای جهتیابی و دفاع، میکوشد به هر گونه خود را از سرپوش کیسهای خلاص کُند.
- تصویر بسیار نزدیک از تبری که پیش میآید و با شدّت و خشم به هدفَش ضربه میزند و خون میپاشَد؛ همراه با ضجّهی پیشاپیش خفهشدهی قربانی
- تصویر از بخشی از تنِ بر خود خمیدهی قربانی، پوشیده در بارانيِ خاکستری رنگ، که تبر میدَرَدَش.
- ناشر : روشنگران و مطالعات زنان
- تعداد صفحات: 112
- شابک: 9789648564124
- شماره چاپ: 5
- سال چاپ: 1397
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: فیلمنامه
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

حلقههای گمشده
مروری بر کتابهای ارباب حلقهها نوشتهی جی آر آر تالکین

چگونه سریال دختران درخشان با کتابش مقایسه میشود؟
نقد سریال دختران درخشان (بر اساس کتاب دختران درخشان نوشتهی لورن بیوکز)

در هر یک از ما آفریدهای رنج میبرد
مروری بر کتاب دمیان نوشتهی هرمان هسه
کتاب های پیشنهادی

