کتاب آخرین گرگ

نویسنده: لاسلو کراسناهورکای

دو تا گرگ، دم تمامی گودال‌هایی که گرگ‌ها زیر سیم‌های خاردار کنده بودند، از این تله‌ها کار گذاشتند و اگر گرگی دوباره از مسیر قبلی رد می‌شد، گردنش در حلقة تله گیر می‌افتاد و هر چه بیش‌تر تقلا می‌کرد، حلقة سیم دور گردنش سفت‌تر می‌شد و در نهایت خفه می‌شد، عینک قاب‌فلزی خوزه میگل در نور آفتاب می‌درخشید و ادامه داد: اما نقشة پلیدشان نگرفت، گرگ‌ها گیر هیچ‌کدام از تله‌ها نیفتادند و البته مردم نمی‌فهمیدند چرا و چطوری گرگ‌ها قسر درمی‌روند، در نهایت اجماعشان این بود که لابد گرگ‌ها از گودال‌هایی که قبلاً کنده‌اند، دیگر گذر نمی‌کنند و هر بار گودال جدیدی می‌کنند، یعنی تله‌ها بی‌فایده بودند و گرگ‌ها طبق روال معمولشان از حصارها رد می‌شدند و به هر جا که میلشان می‌کشید، سرک می‌کشیدند، البته از قضا چون زمستان ملایمی بود و خوراک فراوان بود و گرگ‌ها در مضیقه نبودند، چندان هم به گله‌ها خسارت نزدند، همان معدود مواردی هم که به گله‌ها می‌زدند، عموماً احشام پیر و مریض را می‌کشتند، گرگ‌ها اینجوری رفتار می‌کنند، اما رفته‌رفته محلی‌ها بدبین شده بودند، ظنشان این بود که کسی همدست گرگ‌هاست وگرنه محال است با این همه تله و تدارکات باز هم گرگ‌ها از دستشان قسر دربروند، عده‌ای دیگرشان هم معتقد بودند که گرگ‌ها نیروهایی ماورایی دارند، زیر لب ورد می‌خواندند و چیزهایی دربارة شیاطین و طلسم و اجنه می‌گفتند، البته اکثرشان اهل این خرافات نبودند و معتقد بودند عاملی انسانی طرف گرگ‌هاست، دنبال این بودند که بفهمند چه کسی به گرگ‌ها کمک می‌کند، البته شواهدی هم در توجیه حرفشان داشتند: بعضی...

صفحه ۶۲

کتاب آخرین گرگ

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

وفاداری هومریک

معرفی نمایشنامه‌ی پنه‌لوپه نوشته‌ی ویلیام سامرست موام

هوش مصنوعی: چگونه اسب‌های روشنگری را تربیت کنیم؟

نقش هوش مصنوعی در ترجمه ادبی: چالش‌ها و فرصت‌ها

نوستالژیا

معرفی کتاب آدم اول نوشته‌ی آلبر کامو

کتاب های پیشنهادی