کتاب آخرین روزهای زندگی هلاله

نویسنده: عطا نهایی

محمدرشیدخان گفت:« خوب به حرف‌هام فکر کن دخترم! ما نسبت به هم و نسبت به همه‌ی کسانی که به‌مون خدمت کرده‌ن، مسؤولیم. نسبت به زندگی و آینده‌شون. نسبت به مرگ و زندگی‌شون. ببین دخترم! وسط این جنگ و دعوا و بگیر و ببند، کشیدن شیرزاد به سمت سوئد، مثل نجات‌دادن جون یه جوونه از دست مرگ. تو خوب می‌فهمی من چی می‌گم. تو خوب می‌فهمی نجات‌دادن جون یه جوون از دست مرگ، چه معنی داره. تو...»

آری، هلاله خوب می‌فهمید. او پیش از این پسر جوانی را به کشتن داده بود. او هنوز به خاطر مرگ برایموک خودش را مقصر می‌دانست.

صفحه 196

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب آخرین روزهای زندگی هلاله

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دوستی هم ساختنی است

مروری بر کتاب کودک با هم درستش می‌کنیم! نوشته‌ی لوئیس ییتس

فیلیپا پری در اتاق درمان

از فیلیپا پری بپرسیم: «چرا همیشه انقدر عصبانی هستم؟»

مسخ تقصیر

مروری بر کتاب مسخ نوشته‌ی فرانتس کافکا

کتاب های پیشنهادی