
میلو پنگوئنی است که یک روز صبح متوجه میشود سردش است! اما پدر و مادرش پنگوئن هستند و سردشان نیست. بقیه پنگوئنها هم همینطور. در واقع هر روز صبح، همگی از لبه یخها به دریا شیرجه میزنند تا ماهی شکار کنند. انگار که سرما اصلاً اذیتشان نمیکند!
بالاخره روزی میرسد که میلو از پریدن در دریا سر باز میزند. حتی فکرش هم باعث میشود او یخ بزند.
در همین هنگام است که صدایی از جایی میپرسد: «چه شده؟»
میلو نمیداند صدا از کجاست، اما جواب میدهد که سردش است. درست همان لحظه، نهنگ عظیمالجثهای از دل آبهای کفآلود بیرون میآید!
نهنگ به میلو میگوید که در حال سفر است و از او دعوت میکند همراهش شود تا جایی بروند که شاید بیشتر مورد پسند او باشد.
میلو سوار نهنگ میشود و با هم روزها و شبها سفر میکنند و بالاخره به جزیرهای پر از پرندگان رنگارنگ با شکلها و اندازههای گوناگون میرسند. پرندگان با گرمی از میلو استقبال میکنند، و طوطی سفید بزرگی از او دعوت میکند همان شب منظره جزیره را از بالای بلندترین درخت تماشا کند.
وقتی میلو از سرزمین یخی و برفی خود میگوید، طوطی به فکری میافتد. پیش از آنکه میلو و نهنگ سفر بازگشتشان را آغاز کنند، طوطی هدیهای به او میدهد: شالی رنگارنگ ساختهشده از پرهای همه پرندگان جزیره. میلو شاد میشود و با غرور شال را دور گردنش میاندازد، در حالی که دوستان تازهاش برای خداحافظی دست تکان میدهند.
شال راهحل مشکل میلو میشود. وقتی او دوباره به سرزمین یخ بازمیگردد، دیگر سردش نیست. هر روز پنگوئنها به رسم همیشه به دریا میپرند. تا اینکه روزی پنگوئن دیگری از شیرجه زدن خودداری میکند. اما وقتی میلو را با آن شال بلند و رنگارنگ میبیند، متوجه میشود که تنها نیست. او تنها پنگوئنی نیست که سردش است.

چرا باید کتاب پنگوئنی که سردش بود را بخوانیم؟
«پنگوئنی که سردش بود» داستانی جذاب و دلنشین است. این کتاب با ظرافت، قدرت پذیرش را به تصویر میکشد: وقتی کسی را همانطور که هست میپذیریم، او نیز ممکن است بتواند همین را برای دیگران انجام دهد.
میلو شخصیتی است که با احساس متفاوت بودن از اجتماع خود جدا میشود، اما با پذیرش و محبت موجوداتی ناشناس، به خودباوری میرسد. درنهایت بازگشت میلو به خانه، نه با احساس شکست بلکه با هویتی تثبیتشده، نشاندهنده بلوغ شخصیتی و آمادگی برای کمک به دیگرانی است که اوضاعی مشابه خود دارند. برهمین اساس است که این کتاب خردسال به اموزش غیرمستقیم همدلی، هویت، خودباوری، پذیرش تفاوتها و دوستیابی میپردازد.
از سوی دیگر به واسطهی زیستگاه مورد انتخاب مولف برای داستانپردازی و پرداخت به جانوران این اقلیم که با اطلاعات علمی در بخش پایانی کتاب همراه شده است بعد دیگری از این اثر قابل بررسی است.
تصاویر هندسی و خیرهکننده که درواقع امضای خالق کتاب یعنی فیلیپ جوردانو است بخش مهمی از جذابیت این کتاب هستند. پنگوئنها با بدنهایی مستطیلی و سرهایی دایرهای شکل ترسیم شدهاند؛ نیمدایرهها، بیضیها و مثلثها شخصیتها و مناظر دیگر را شکل دادهاند. حلقهای از موهای تیره روی سر میلو، او را از دیگر پنگوئنهای تکرنگ متمایز میکند.
این کتاب که برنده جایزه آندرسن به عنوان بهترین کتاب برای گروه سنی ۰ تا ۶ سال در سال ۲۰۱۷ شده است جزو آثار منتخب نمایشگاه تصویرگران نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک بولونیا نیز بوده است.
درباره فیلیپ جوردانو نویسنده و تصویرگر کتاب
فیلیپ جوردانو در یک شهر کوچک ساحلی در لیگوریا، ایتالیا به دنیا آمد. مادرش فیلیپینی و پدرش سوئیسی است. او یک جهانگرد خستگیناپذیر است که اکنون در توکیو زندگی و کار میکند.
تصویرگریهای فیلیپ جوردانو جوایز و شناختهشدگی بینالمللی متعددی کسب کردهاند، از جمله مدال نقره از سوی انجمن تصویرگران، جایزه کلاغ سفید، جایزه بینالمللی تصویرگری بولونیا - بنیاد SM، بییناله تصویرگری Illustrarte در لیسبون، جایزه بزرگ بزرگسالان و جایزه میانجیان: Figure-Future در نمایشگاه کتاب مونتریل پاریس.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.