قطار همدلی، سفری به دنیای امید

معرفی کتاب کودک قطاری که ایستگاه نداشت نوشته‌ی بهیج آک

مرجان ریحانیان

یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

کتاب قطاری که ایستگاه نداشت

تنها یک کتاب نیست، بلکه دعوتی است برای یک سفر درونی، سفری به دنیای انسانیت، سفری به دنیای امید، سفری به دنیای تغییر و تحول.

از شما دعوت می‌کنم به این سفر بپیوندید، با شخصیت‌های داستان همراه شوید، تجربه کنید و با قلبی پر از امید و انگیزه، به استقبال آینده بروید.

این کتاب، رمانی طنزآمیز و جذاب است که با زبانی ساده و روان، به موضوعات مهمی همچون دوستی، همدلی، پذیرش تفاوت‌ها، اهمیت خانواده و مواجهه با تغییرات و یافتن معنا در زندگی می‌پردازد.

داستان در روستایی کوچک و دورافتاده اتفاق می‌افتد. این روستا، روزگاری به خاطر معدن فعالش، رونق فراوانی داشته اما با تعطیلی معدن، زندگی در روستا دچار رکود و سکون می‌شود. مردم روستا، که سال‌ها در کنار هم  مسالمت‌آمیز زندگی کرده‌اند، به تدریج دچار اختلافات و کدورت‌ها می‌شوند.

همه چیز وقتی شروع شد که آقا مولود متر خیاطی زنش را قرض گرفت.

آقا مولود مسئول فنی معدنی بود که بسته شده بود، و مسئول فنی تونل‌هایی که قرار بود تازه باز شوند.

واقعا اهل حساب و کتاب بود قبل از کندن هر تونل، همه چیز را بارها و بارها اندازه‌گیری می‌کرد.

طبیعی بود که وقتی معدن تعطیل شد، آقا مولود افسرده شود.

احساس پوچی می‌کرد. دیگر کسی از او نمی‌خواست چیزی را اندازه بگیرد.

و این شد که آقا مولود گفت:«دوستان، خبرای بدی براتون دارم. مساحت‌های زمین‌هامون با اندازه‌های توی سندها جور در نمیاد. انگار مرزها قاتی شدن و خونه‌ی هرکسی توی زمین یکی دیگه است.

این همه سال، بدون این‌که بدونیم، کلاه بزرگی سرمون رفته.»

اما با ورود زنی به نام «مُنور خانم» به روستا، ورق برمی‌گردد. منورخانم، که پس از سال‌ها به زادگاهش بازگشته، تصمیم می‌گیرد قطار را دوباره به حرکت درآورد و به این ترتیب امید به دل مردم روستا برمی‌گردد. منور خانم، زنی  پرانرژی است که با ایده‌های خلاقانه‌اش، سعی در تغییر وضعیت روستا دارد. لحظه به لحظه داستان رشد و تحول زندگیِ شخصیت‌هاست.

روند داستان و آشنایی مخاطب با شخصیت‌ها و داستان زندگی‌شان بیانگر آن است که دوستی و همدلی می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد. شخصیت‌های داستان، با وجود تفاوت‌هایشان، در نهایت به یکدیگر احترام می‌گذارند و با هم همکاری می‌کنند. درونمایه داستان بر اهمیت نقش خانواده در زندگی افراد تأکید دارد و به مخاطب یادآوری می‌کند که حتی در شرایط سخت نیز می‌توان به آینده امیدوار بود و با تلاش و پشتکار می‌توان به اهداف خود دست یافت.

چرا کتاب قطاری که ایستگاه نداشت برای کودکان  مناسب است؟

این کتاب، با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان قابل فهم است. طنز تصاویر، جذاب و پرکشش است و مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه می‌کند. شخصیت‌های داستان، دوست‌داشتنی هستند و مخاطب با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کند. مضامین و ارزش‌های مطرح شده در کتاب، منجر به رشد مخاطب می‌شود. این داستان سبب می‌شود کودکان و نوجوانان با تفکر نقادانه و خلاقانه آشنا شوند. این کتاب به کودکان و نوجوانان نشان می‌دهد که چطور با مشکلات و چالش‌های زندگی رو‌‌به‌رو شوند. همچنین یاد می‌دهد که چطور با دیگران همدلی کنند و به آن‌ها احترام بگذارند و چطور به خود و دیگران امید داشته باشند.

به‌کارگیری ضرب‌المثل‌ها به داستان عمق داده و فضای داستان را صمیمی کرده است. در این داستان آشنایی مخاطب نوجوان با ضرب‌المثل‌ها به مثابه‌ی آشنایی با ادبیات عامیانه است.

«ماه پشت ابر نمی‌ماند، هر چیز که خوار آید، روزی به کار آید و...»

پایان دادن به مرزهای الکی

در دنیای امروز، مرزهای زیادی بین انسان‌ها کشیده شده است؛ مرزهایی که بر اساس نژاد، ملیت، مذهب، طبقه اجتماعی و حتی سن و سال بنا شده‌اند. «قطاری که ایستگاه نداشت» به ما یادآوری می‌کند که این مرزها، ساختگی و بی‌اساس هستند. ما همه انسانیم، با قلب‌هایی که می‌تپد، با رویاهایی که در سر داریم و با ترس‌هایی که در وجودمان ریشه دوانده‌اند. این کتاب، دعوتی است برای شکستن این مرزها، برای دیدن انسان‌ها ورای تفاوت‌های ظاهری و برای ساختن دنیایی که در آن، همدلی و همبستگی جایگزین نفرت و تبعیض شود.

باور به قدرت داستان‌

داستان‌ها، قدرتی جادویی دارند. آن‌ها می‌توانند ما را به دنیاهای دیگر ببرند، ما را با شخصیت‌های متفاوت آشنا کنند و به ما درس‌های ارزشمندی بیاموزند. «قطاری که ایستگاه نداشت» به ما نشان می‌دهد که چگونه یک داستان ساده، می‌تواند زندگی یک روستا را دگرگون کند و امید را به دل‌های ناامید بازگرداند. به قدرت داستان‌ها ایمان بیاورید، به قدرت تخیل، به قدرت کلمات و به قدرت قصه‌ها که می‌توانند ما را به انسان‌های بهتری تبدیل کنند.

باور اهمیت تغییر و تحول

زندگی، مجموعه‌ای از تغییرات است. گاهی این تغییرات، خوشایند و دلپذیر هستند و گاهی، سخت و دردناک. « قطاری که ایستگاه نداشت» به ما یادآوری می‌کند که تغییر، اجتناب‌ناپذیر است و ما باید با آن روبرو شویم. این کتاب، به ما می‌آموزد که چگونه با تغییرات زندگی کنار بیاییم، چگونه از آن‌ها درس بگیریم و چگونه از آن‌ها برای رشد و پیشرفت خود استفاده کنیم.

ارج نهادن به همدلی و همبستگی

در دنیایی که پر از رقابت و فردگرایی است، همدلی و همبستگی، گوهرهایی گرانبها هستند. روایت داستانی «قطاری که ایستگاه نداشت» به ما نشان می‌دهد که چگونه همدلی و همبستگی، می‌تواند مشکلات را حل کند و زندگی را زیباتر سازد. این کتاب، دعوتی است برای کمک به یکدیگر، برای حمایت از هم و برای ساختن جامعه‌ای که در آن، هیچ‌کس تنها نماند.

ایمان به امید و تلاش

حتی در تاریک‌ترین لحظات، امید، نوری است که راه را به ما نشان می‌دهد.  تلاش و امیدی که در«قطاری که ایستگاه نداشت» با آن روبه‌رو می‌شویم به ما یادآوری می‌کند، امید، قدرتی است که می‌تواند ما را از سختی‌ها عبور دهد و به اهدافمان برساند. با خواندن این داستان، تجربه می‌کنیم چگونه امید را در دل خود زنده نگه داریم، چگونه برای رسیدن به رویاهایمان تلاش کنیم و چگونه از شکست‌ها درس بگیریم.

اعتماد ما به کودکان و نوجوانان

«قطاری که ایستگاه نداشت» به ما یادآوری می‌کند که به کودکان و نوجوانان اعتماد کنیم، به آن‌ها فرصت دهیم تا خودشان را ابراز کنند و به آن‌ها کمک کنیم تا رویاهایشان را دنبال کنند.

اهمیت سادگی و صمیمیت

شخصیت‌های «قطاری که ایستگاه نداشت» بیانگر آنند که چگونه سادگی و صمیمیت، می‌تواند روابط انسانی را تقویت کند و زندگی را لذت‌بخش‌تر سازد. این کتاب، دعوتی است برای کنار گذاشتن پیچیدگی‌ها، برای صادق بودن با خود و دیگران و برای لذت بردن از لحظات ساده زندگی. 

 قدرت طنز و شوخ‌طبعی

«قطاری که ایستگاه نداشت» داستانی طنزآمیز است و بیانگر آن است که چگونه طنز، می‌تواند مشکلات را کوچک‌تر جلوه دهد، تنش‌ها را کاهش دهد و لبخند را به لب‌ها بیاورد. این داستان دعوتی است برای خندیدن به مشکلات، برای پیدا کردن جنبه‌های مثبت زندگی و برای لذت بردن از لحظات شاد. 

درباره‌ی نویسنده بهیج آک

بهیج آک، نویسنده‌ و تصویرگر مشهور اهل ترکیه، بیشتر به خاطر آثارش برای کودکان و نوجوانان شناخته می‌شود. او در سال‌های ۲۰۱۴، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۰ نامزد جایزه‌ی آسترید لیندگرن و هانس کریستین آندرسن شده و کتاب‌هایش تا به امروز به ژاپنی، کره‌ای، آلمانی و چینی ترجمه شده است. او در آثار خود، با استفاده از طنز و تخیل، به مسائل اجتماعی و انسانی می‌پردازد و مخاطبانش را به تفکر و تأمل دعوت می‌کند. او با آثار خلاقانه و پرمغز خود، مخاطبان را به سفری در دنیای تخیل و تفکر دعوت می‌کند. آک در داستان‌هایش، با زبانی ساده و طنزآمیز، به مسائل مهم انسانی می‌پردازد و خوانندگان را به تأمل در زندگی و روابط انسانی ترغیب می‌کند.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

نامه‌هایی از سرزمین‌های نوردیک

نامه‌هایی از سرزمین‌های نوردیک

معرفی کتاب نامه‌های هنریک ایبسن (به ب. بیُرنْسن و گ. براندِس)

خود راه بگویدت که چون باید رفت

خود راه بگویدت که چون باید رفت

مروری بر کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد نوشته‌ی مهزاد الیاسی بختیاری

چطور یک بغل واقعی پیدا کنیم؟

چطور یک بغل واقعی پیدا کنیم؟

معرفی کتاب کودک من هم بغل می‌خواهم نوشته‌ی جان آ. رووِه

کتاب های پیشنهادی