وقتی که زندگی ند والیس عوض شد!

معرفی کتاب گربه یک چشم نوشته پائولا فاکس

تهمینه حدادی

شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴

(1 نفر) 5.0

کتاب گربه یک چشم پائولا فاکس

رمان «گربه‌ی یک چشم» داستانی عمیق و تاثیرگذار است که به پیچیدگی‌های اخلاقی پیش روی پسربچه‌ای یازده ساله به نام ند والیس می‌پردازد. هنگامی که ند از دایی‌اش یک تفنگ بادی هدیه می‌گیرد، هیجان او به سرعت به ترس و وحشت تبدیل می‌شود؛ چرا که در یک ماجراجویی شبانه به‌طور تصادفی یک گربه‌ی وحشی را زخمی می‌کند. این حادثه باعث بروز حس گناه عمیق در ند می‌شود و روابط او با پدرش، کشیش متعهد کلیسا، مادر بیمار و فرسوده‌اش و دوستانش تحت تأثیر قرار میگیرد.

آغاز یک راز

«گربه‌ی یک چشم» در سال 1984  منتشر شده است. نزدیک به دو دهه پیش این اثر به دست نوجوانان ایرانی نیز رسیده و این‌بار با ترجمه محمد قصاع خواندنی شده است. ماجرای این داستان را یک راز می‌سازد. رازی که باعث می‌شود خیلی چیزها در شخصیت ند که داستان پیرامون اوست تغییر کند.

گفته شد که نزدیک تولد ند، دایی‌اش، به دیدار آن‌ها می‌آید و یک تفنگ بادی به عنوان هدیه تولد یازده سالگی ند می‌آورد. ند بسیار هیجان‌زده است، اما پدرش او را خیلی کوچک می‌داند و تفنگ را به اتاق زیرشیروانی می‌برد و می‌گوید که تا چهارده سالگی نباید شلیک کند. ند عصبانی و دلخور می‌شود.

تعلیق داستان از جایی آغاز می شود که ند شبانه و بی‌صدا به زیرشیروانی می‌رود، قلبش تند می‌زند، تفنگ را از خانه بیرون می‌برد و می‌خواهد فقط وزن آن را روی شانه‌اش حس کند و از لوله‌ی تفنگ به سوی هدف نگاه کند، اما آن اتفاقی که نباید رخ دهد زندگی ند را تغییر می دهد.

با پیشرفت داستان، خواننده شاهد سفر ند به سوی خودشناسی و رستگاری است که در نهایت با یک اعتراف صادقانه به مادرش به اوج می‌رسد. تعاملات خانوادگی او، به‌ویژه تضاد میان پدر مقدس و مادر درگیر مشکلات، بینشی عمیق نسبت به طبیعت انسانی و چالش‌های رشد اخلاقی ارائه می‌دهد.

داستان ادامه دارد...

آیا تا به حال رازی شرم‌آور و پر از گناه داشته‌اید؟ رازی که درونتان می‌سوخته و می‌پیچیده، نه فقط به این دلیل که خودتان را ناامید کرده‌اید، بلکه به این خاطر که دوستان یا خانواده‌تان را نیز به ناامیدی کشانده‌اید؟ رازی که دوست داشته‌اید اعتراف کنید اما نمی‌توانستید، نه به خاطر ترس از عواقب یا مجازات، بلکه چون نمی‌توانستید گناه و شرم خود را در چشمان دیگری ببینید؟ رازی که به یک دروغ می‌انجامد، و سپس به دروغ دیگر، و باز هم دروغ دیگر؟ ند والیس چنین رازی دارد:

ند کودکی ساکت، درون‌گرا و کنجکاو است و بیشتر وقتش را به مشاهده می‌گذراند: مردم، حیوانات و طبیعت. او تلاش می‌کند غم و تنش دنیای بزرگسالان ناشی از بیماری مادرش را درک کند.

«وقتی چشم راستش را باز کرد، سایه‌ای تیره دید برای لحظه‌ای کوتاه زنده به نظر می‌رسید. قبل از اینکه بتواند فکر کند، انگشتش ماشه را فشار داد.»

لحظه‌ای حرکت، سپس سکوت. هیچ اتفاقی نیفتاد.

چند روز بعد از شب رازآلود ند، یک گربه‌ی وحشی با یک چشم آسیب‌دیده در خارج از خانه‌ی آقای اسکالی ظاهر می‌شود، و ند مطمئن است که او همان گربه را هدف قرار داده است. در اثر گناه و پشیمانی عمیق، ند وقت بیشتری را با آقای اسکالی می‌گذراند و با هم تلاش می‌کنند از گربه مراقبت کنند، به او غذا بدهند و جای گرم برای خواب فراهم کنند. والدینش، به ویژه مادر حساس و دقیقش، متوجه حال ناخوش فرزندشان می‌شوند اما ند نمی‌تواند حقیقت را به آن‌ها بگوید. او نه تنها شرمنده است، بلکه نمی‌خواهد مشکلات بزرگسالان ناشی از بیماری مادرش را مزاحم شود و نمی‌تواند رنج والدینش را ببیند. همانند بسیاری از کودکان، او از مواجهه با غم خانه‌اش می‌ترسد و گاهی وقتی مادرش حالش بدتر است، از او روی می‌گرداند:

«صبح‌هایی بود که به محض ورود به اتاقش، سریع برمی‌گشت و بیرون می‌رفت آن صبح‌ها وقتی انگشتان مادرش مثل ریشه‌های درخت کاج تاب خورده بود، او پاورچین دور می‌شد و احساس می‌کرد استخوان‌هایش آب می‌شوند.»

از آنجا که آن‌ها مراقبت از گربه را با هم به اشتراک می‌گذارند، ند به همسایه پیرش روی می‌آورد، برای دوستی که بار گناه ندارد. او و آقای اسکالی دوستان صمیمی می‌شوند تا روزی که پیرمرد سکته می‌کند و به بیمارستان منتقل می‌شود. ند باید به تنهایی به گربه کمک کند.

چرا باید «گربه‌ی یک چشم» را بخوانیم؟

آنچه داستان را جذاب می‌کند، شخصیت‌های فراوانی هستند که هر یک مانند لایه‌ای در ذهن و قلب نِد نفوذ می‌کنند: همسایه‌ها، اهالی روستا، دوستان مدرسه‌اش، و حتی سکوت‌هایی که در خانه جاری است، همه در ساختن جهان درونی او نقش دارند.

پائولا فاکس در این رمان کاری می‌کند که نویسنده‌های اندکی از عهده‌اش برمی‌آیند: روایت تجربه‌ای به ظاهر کوچک را با دقتی احساسی و روان‌شناختی تبدیل می‌کند به مسئله‌ای جهانی و انسانی. درون‌مایه اصلی داستان وجدان و مسئولیت است؛ همان نیروی درونی که در سکوت، آدم‌ها را شکل می‌دهد.

نِد کاری انجام می‌دهد که بلافاصله از آن شرمنده می‌شود. بخش بزرگ رمان درباره این است که او با خودِ خطاکارِ خویش چه می‌کند؛ آیا حقیقت را می‌گوید؟ آیا پنهان می‌کند؟ آیا جبران می‌کند؟ و اگر هرگز حقیقت روشن نشود، آیا وجدان او آرام خواهد گرفت؟

فاکس نشان می‌دهد که بزرگ شدن، فقط رشد جسمی نیست؛ بزرگ شدن یعنی روبه‌رو شدن با انتخاب‌ها. نِد، زیر بار صدایی که دائم در ذهنش می‌گوید «تو این کار را کردی»، آرام‌آرام یاد می‌گیرد که برای اشتباه‌هایش مسئول باشد.

روابط نِد با مادر، پدر و دایی هیلری یکی از زیباترین بخش‌های کتاب است. مادر، با بیماری‌اش، تبدیل به نمادی از ظرافت و شکنندگی زندگی می‌شود. پدر، با مسئولیت‌های مداوم و نگرانی‌های شخصی، نماد استواری و وظیفه‌مندی است. دایی هیلری، نماد آزادی و نگاه متفاوت است.

این سه، هر یک بخشی از شخصیت نِد را می‌سازند و نشان می‌دهند نوجوانی که در مرکز این رابطه‌ها قرار دارد، چگونه رفتار، اندیشه و ارزش‌هایش شکل می‌گیرد.

و در نهایت فاکس در تمام کتاب به‌شکلی نامحسوس اما تأثیرگذار، حس همدلی با حیوانات را پررنگ می‌کند. نِد تلاش می‌کند به گربه کمک کند، غذا برایش می‌گذارد و در نهایت می‌آموزد که هر موجود زنده‌ای ارزش مراقبت دارد.

درباره نویسنده

پائولا فاکس زاده ۲۲ آوریل ۱۹۲۳، منهتنِ نیویورک، آمریکا ـ درگذشته‌ی ۱ مارس ۲۰۱۷، بروکلینِ نیویورک) نویسنده‌ای آمریکایی بود که برای کودکان و بزرگسالان می‌نوشت. او در آثارش از نثری ساده و مستقیم استفاده می‌کرد. او برنده مدال نیوبری در سال ۱۹۷۴ و جایزه هانس کریستین آندرسن در سال ۱۹۷۸ شد.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

زن در حاشیه تاریخ یا قلب روایت؟ تحلیل جنسیت در تاریخ ایران

زن در حاشیه تاریخ یا قلب روایت؟ تحلیل جنسیت در تاریخ ایران

مروری بر کتاب چرا شد محو از یاد تو نامم؟ نوشته‌ی افسانه نجم‌آبادی

۵ داستان برای یاد گرفتن «بدن من، مال من است»

۵ داستان برای یاد گرفتن «بدن من، مال من است»

پنج کتاب تربیت جنسی برای کودکان

دنیا، خانه‌ی همه‌ی ما است

دنیا، خانه‌ی همه‌ی ما است

معرفی کتاب کودک خانه‌هایمان را پس می‌گیریم نوشته شریل وبستر

کتاب های پیشنهادی