
ملی گرایی یا ناسیونالیسم، مفهومی مدرن است که قدمتی به طول چهارصد سال دارد. بسیاری از متفکران علوم اجتماعی و هویت، مانند ارنست گلنر و بندیکت اندرسون، بر این باورند که پس از تحولات انقلاب صنعتی و اصلاح دینی در غرب که عوامل بسیار مهمی در پیدایش و شکلگیری واحدهای سیاسی مجزا و مستقل به نام دولت-ملت بودند، مفهوم ملیگرایی و تعلق هویت به یک سرزمین و هویت مشخص به وجود آمد. بنابراین میتوان گفت ملیگرایی یک گفتمان برساخته مدرن هست که هویت و شخصیت سیاسی و اجتماعی انسانهای عصر مدرن را تحت تاثیر و قدرت خود قرار داده است. در ایران، از اواسط عهد قاجار و تحولات انقلاب مشروطه، زمان شکل گیری و پیدایش ملی گرایی ایرانی و هویت مدرن ملی بود. در این دوره، نسل اول متفکران و روشنفکران ایرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، طالبوف و میرزا ملکم خان، پس از مواجهه و آشنایی با پیشرفتهای غرب مدرن و تفکرات سیاسی اروپایی، به معرفی و تبلیغ اندیشه ملی گرایی ایرانی پرداختند. نزد این روشنفکران، هویت ملی ایرانی که مبتنی بر افتخار و شکوه ایران باستان بود، همچون دارویی بر زخم عقب ماندگی و شکستهای سیاسی و فرهنگی نبت به قدرتهای بزرگ اروپایی عمل میکرد. در این زمان ملیگرایی ایرانی دارای مولفههایی چون: نوستالژی سازی ایران باستان و کنار گذاشتن فرهنگ اسلامی ایران، غیریت سازی از تمدنهای فرهنگی دیگر مانند اعراب، اصلح زبان و خط فارسی از کلمات بیگانه بوده است. این نوع ناسیونالیسم که میتوان آن را ناسیونالیسم رمانتیک نامید از اواسط قاجار تا پایان دولت رضاشاه، گفتمان اصلی جامعه روشنفکری ایرانی از مفهوم ملی گرایی و ایران بود. در دوران رضاشاهی نیز متفکرانی چون ابراهیم پور داوود، محمد علی فروغی، تقی زاده و ذبیح بهروز این بینش را ادامه دادند، هر چند با اضافه کردن ایده استبداد منور و دیکتاتور توسعه گرا که کشور را به سمت پیشرفت هدایت کند. علی میر سپاسی، استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه نیویورک در کتاب کشف ایران، به صدای کمتر شنیده شده از جریان روشنفکری ایران پرداخته است. تقی ارانی در پژوهش میرسپاسی، متفکر ملیگرا و مدرنی معرفی میشود که در زمان سلطه ناسیونالیسم رمانتیک، بلندگوی ملیگرایی مبتنی بر جهان وطن گرایی است. نوعی از ملیگرایی که باور به تعامل و گفتگوی انتقادی با فرهنگهای دیگر دارد، در عین توجه به ارزشهای ملی و دوری از دیگری سازی و ستیز با گفتمانهای ملی دیگر کشورها.
در جستوجوی ایرانی دیگر
نام تقی ارانی در تاریخ معاصر ایران، بیش از هر چیز با گروه پنجاه و سه نفر و مارکسیسم گره خورده است. در واقع به نوعی تبدیل به نماد و پیشوای جنبش چپ ایران بدل شده است. متفکر و مبارزی که سعی در ترویج اندیشههای چپ و مارکسیسم، به خصوص از نوع کلاسیک و عامیانه آن داشته است. سر انجام نیز در سال 1318 در اوج قدرت مطلقه رضاشاه، در سی و هشت سالگی در زندان جانش را بر سر این آرمان از دست داد. در پژوهشها و مقالات گوناگونی که درباره تقی ارانی نوشتهاند، این انگاره مدام بازتولید شده است. اما وجهی که کمتر به آن توجه شده است، اندیشههای ملی گرایی و ناسیونالیسم دموکراتیک مورد نظر ارانی هست. در این نقطه هست که کتاب کشف ایران، گسستی از کلیشههای تکراری از تقی ارانی و اندیشههای او میشود.
در صفحه 23 کتاب میخوانیم:
در کتاب حاضر آثار و دیدگاههای تقی ارانی در جهت ساختن ایرانی جهان وطن در نقطه مقابل موج ملی گرایی اقتدارگرایانهای که در آن دوره خیزبرداشته بود در نظر گرفته شده است. ارانی به عوض سر فرود آوردن در برابر استالینیسم یا گردن نهادن به مدل رایج شبه سوسیالیستی دولت گرا، سنتهای سوسیالیستی دموکراتیک را با تئجه به نیازها و واقعیت مادی کشور خود بازخوانی و تفسیر کرد، به گونهای که میتوان شباهتهایی بین او و شخصیتهای معاصرش همچون جواهر لعل نهرو دید. طرحها و اندیشههای ارانی مثلاً دربا ه ملیگرایی مدنی و دید جهان وطن گرایانهاش در مورد ایران موجب کنار زدن مارکسیسم شورویایی به عنوان تنها بدیل ممکن در برابر اصلاح گرایان جهان سومی میشد. توجه همه جانبه او به کشور و میهن همواره، چه در ایران و چه در آن شش سالی که در برلین بود، عامل تعدیل کننده رادیکالیسم ارانی بود. او به قدری دلبسته و دلمشغول مسائلی مثل پیشرفت و توسعه و فرهنگ و زبان بود که گرایشات چپ گرایانه و تمایلات اش به مارکسیسم هم در چهارچوبهای ملی و فرهنگی قرار میگرفت.
ملی گرایی پیشرو تقی ارانی، باور به دوگانه سازی هویت و تاریخ ایران به دو بخش باستانی و اسلامی نبود. به هویت و فرهنگ ملی ایران همچون یک کلیت به هم پیوسته میاندیشید که باید به گفتگوی انتقادی با آن نشست. نوعی نقد درون فرهنگی و گفتمانی برای پیشرفت و توسعه ایران کنونی. ارانی بر خلاف روشنفکران باستانگرای همعصر خود، از نگاه رمانتیک به ایران باستان پرهیز میکند و به تناقضات درون ساختاری چنین جامعهای توجه میکند. در واقع ارانی در هر فرهنگ و ساختار تمدنی، به تضادها و تناقضات درون آن تمرکز میکرد و نوعی مکالمهی بین فرهنگی راپیشنهاد میداد. در این لحظه هست که ملیگرایی ایرانی مورد نظر ارانی شکل میگیرد. توجه بر فرهنگ ملی و زبان آن، همزمان باور بر این نگاه که ایران و فرهنگ آن درمیان تمدنها و فرهنگهای اجتماعی دیگر زیست میکند. این همزمانی ایران را بهطور جبری با تمدنهای فرهنگی مواجه میسازد. در این برخورد، باید نگاه انتقادی و چند جانبه داشت. بر اساس همین بینش، ارانی به نفی یا ستایش تمام و کمال از فرهنگ غرب یا اسلام نمیپردازد. صورتهای مختلف این تمدنها را مشاهده میکند و آنها را بر اساس منافع و نیازهای ملی ایران شکل میدهد.
رویای تقی ارانی، این متفکر تنها و پیشرو، ایرانی دیگرگونه و مدرن بود. ایرانی که بر اساس قرارداد اجتماعی دموکراتیک و عادلانهای ساخته شود و نگاه جهانی و فرا ملی را در عین ملیگرا و ایرانی بودن داشته باشد. کتاب کشف ایران دعوتی است به اندیشیدن دوباره به مسئله ایران از نگاه تقی ارانی.
مثل همیشه عالی