بچه‌های بد هم دوست دارند، کنار ما زندگی کنند

مروری بر کتاب فرزند پنجم نوشته‌ی دوریس لسینگ

نسرین ریاحی‌پور

یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹

فرزند پنجم

«هریت و دیوید یکدیگر را در یک مهمانی اداری دیدند که هیچ یک قصد رفتن به آن را نداشتند و هر دو در آنی فهمیدند که سال‌ها در انتظار همین بوده اند.» (لسینگ ۱۳۸۷: ۱۳) آن دو آدم های سنتی‌ای بودند و دیگران آن‌ها را محافظه‌کار می‌دانستند. مهمانی بسیار پر زرق و برق بود. مهمان‌ها به هم چسبیده می‌رقصیدند، موسیقی پخش می‌شد و زن‌ها لباس‌های هیجان‌انگیز و رنگارنگ پوشیده بودند. تنها چند نفری بودند که کنار ایستاده بودند و نگاه می‌کردند. هریت و دیوید هم کنار آن‌ها بودند. در همین مهمانی آن دو یکدیگر را ملاقات کردند و به سرعت عاشق شدند. آن‌ دو ازدواج کردند و خانه‌ای در یک شهر کوچک در نزدیکی لندن خریدند. آن‌ها تمایل داشتند، فرزندان زیادی داشته باشند و با گذر زمان به خواسته خود رسیدند. در آن خانه‌ی بزرگ در کنار فرزندان و اقوام و دوستانی که به آن‌ها سر می‌زدند، لحظات شادی را می‌گذراندند و با وجود ناامنی و خطراتی که بیرون از خانه جامعه انگلیس را در بر گرفته بود، محیط امن و آسایشی برای خود فراهم کرده بودند. فرزندان، آنها دو دختر و دو پسرشان در شرایط مناسبی رشد می‌کردند. همه چیز لذت بخش بود و رضایت از زندگی ادامه داشت تا آن که هریت فرزند پنجم خود را باردار شد. بارداری‌ای دردناک و سراسر رنج. این نشانه‌ای بود از مصیبتی که همراه با بن، فرزندشان، متولد شد و هیچ کدام از اعضای خانواده از آن در امان نماندند. 

فرزند پنجم رمانی کوتاه از دوریس لسینگ، برنده جایزه ادبی ۲۰۰۷ است که در سال ۱۹۸۸ برای نخستین بار در بریتانیا منتشر شد و به زبان‌های گوناگون ترجمه شده است.این کتاب زندگی شادی را توصیف می‌کند که از عشق و ازدواج شروع می‌شود و ادامه می‌یابد تا آن که بن، فرزند پنجم، متولد می‌شود. موفقیت این کتاب باعث شد تا بعدها نویسنده کتابی با نام در این دنیا بنویسد که داستان زندگی بن پس از ترک خانواده‌اش است. 

«بچه خوش قیافه‌ای نبود. اصلاً شبیه بچه‌ها نبود شانه‌های پهنی داشت و انگار قوزی بود، مثل این‌که در حال دراز کشیدن قوز کرده باشد. پیشانی‌اش از ابروها تا فرق سر شیب داشت. موهایش به طرزی غیرعادی از دو فرق سرش روییده بود و از گروَه و یا سه گوشی شروع می‌شد و تا پیشانی پایین می‌آمد. خواب موها با بن موی زردوش ضخیم به طرف جلو بود اما موهای دو سوی سر و پشت سر به طرف پایین بود یک‌دست و سنگین بود و کف دست‌هایش بالشتک‌های عضلانی داشت. چشم‌ها را وا کرد و یکراست توی صورت مادرش زل زد. چشم‌هایش خیره و سبز- زرد بود. مثل دو تکه صابون.» (لسینگ ۱۳۸۷: ۶۵)

لسینگ در فرزند پنجم داستانی افسانه‌ای را به جامعه‌ی دوران خود آورده و روایت کرده است. در کنار این اقتباس او مفهوم عشق مادری و محبت پدری را محک زده است. تا کجا پدر و مادری می‌توانند فرزند خود را دوست بدارند و اگر این فرزند موجود دوست داشتنی و مطبوعی نباشد، آیا آن‌ها همچنان حاضرند او را به عنوان فرزند خود بپذیرند؟ آیا فرزندی که هیچ اراده‌ای در انتخاب ویژگی‌های ژنتیکی خود ندارد، می‌تواند به خاطر چگونگی وجودش مورد عشق یا تنفر واقع شود؟ آیا باید کودکی را طرد کرد که با ویژگی‌های دوست نداشتنی به دنیا می آید؟ و اگر نه، چطور والدین می توانند با چنین موقعیتی کنار بیایند؟ رفتار مناسب چیست؟

این‌ها سوالاتی است که با خواندن فرزند پنجم پیش روی شما گشوده می شود و این‌که چه بر سر خانواده هریت و دیوید می آید و آن‌ها چه لحظاتی را در مواجهه با کودک جدید پشت سر می‌گذارند. می‌توانید با آن‌ها در همه‌ی افکار، احساسات و تصمیمات‌شان همراه شوید و تصور کنید، بن تنها شخصیتی در یک کتاب نیست. هر روز بن‌های زیادی به دنیا می‌آید. نوزادانی با ژن‌هایی عجیب که حامل بیماری‌های روحی‌ای هستند که می‌تواند از آن‌ها موجوداتی خطرناک بسازد. خواندن فرزند پنجم برای مواجهه با این افراد در جهان حقیقی، از شوکه شدن شما جلوگیری می کند. البته، اگر پیش از این در چنین موقعیتی قرار نگرفته باشید.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

لسینگ در فرزند پنجم داستانی افسانه ای را به جامعه دوران خود آورده و روایت کرده است. در کنار این اقتباس او مفهوم عشق مادری و محبت پدری را محک زده است.

سال 1988 و در ایران سال 1398 منتشر شده است.

برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2007 شده است.

مطالب پیشنهادی

میدل‌مارچ، طلایه‌دار شخصیت‌پردازی

میدل‌مارچ، طلایه‌دار شخصیت‌پردازی

کتاب میدل مارچ نوشته‌ی جورج الیوت

خاطره‌ی یک نرمه‌ی برّاق مچ دست و دختری که یک بار در عمرش رقصید...

خاطره‌ی یک نرمه‌ی برّاق مچ دست و دختری که یک بار در عمرش رقصید...

مروری بر کتاب درک یک پایان نوشته‌ی جولین بارنز

مثل رویاروییِ چتر و چرخ خیاطی روی میز تشریح

مثل رویاروییِ چتر و چرخ خیاطی روی میز تشریح

مروری بر کتاب ایام آموختن نوشته‌ی آن ویازمسکی

کتاب های پیشنهادی