
کتاب اردوی زمستانی داستانی کوتاه، اما تأثیرگذار، از نویسندهی فرانسوی، امانوئل کارر، است؛ نویسندهای که در بسیاری از آثارش مرز میان واقعیت و خیال را از بین میبرد و با پرداختی روانشناسانه، ذهن شخصیتها را عمیقاً کاوش میکند. در این کتاب نیز کارر با روایتی فشرده و پرتنش به درون ذهن یک کودک خجالتی و نگران نفوذ میکند و دنیایی پر از ترس، سوءتفاهم و تنهایی را به تصویر میکشد.
نیکلا، قهرمان کوچک منزوی کتاب
قهرمان داستان پسربچهای به نام نیکلا است؛ کودکی منزوی که، بهدلایلی نامشخص، همیشه تحت نظارت و کنترل افراطی پدرش قرار دارد. داستان با اعزام او به یک اردوی مدرسهای آغاز میشود. از همان صفحات اول، مشخص است که این اردو برای نیکلا نه تجربهای شاد، بلکه منبعی از اضطراب و نبود اطمینان است. پدرش، بهجای اینکه او را با اتوبوس بفرستد، خودش او را میبرد و همین شروعی است برای احساس فاصله و بیگانگی.
نیکلا در میان همکلاسیهایش جا نمیافتد. او نه بلد است چطور با دیگران دوست شود، نه اعتمادبهنفس کافی دارد و نه حتی وسایل شخصیاش را بهدرستی همراه آورده. همین کاستیهای بهظاهر ساده در ذهن نیکلا تبدیل به بحرانهایی بزرگ میشوند. کمکم فضای ذهنی او با ترسهای کودکانه اما عمیق پر میشود؛ ترس از آدمربایی، از مرگ، از بیمار شدن، از نادیده گرفته شدن. این ترسها، که اغلب ریشه در داستانهایی دارد که پدرش در خانه برایش تعریف کرده، در فضای سرد و ناآشنای اردو جان میگیرند و همهچیز را تهدیدآمیز جلوه میدهند.
تعلیق روانی
کارر با مهارتی تحسین برانگیز، بدون نیاز به هیاهوی بیرونی یا گرههای پیچیده داستانی، موفق میشود نوعی تعلیق روانی بسازد که از ابتدا تا انتها باقی میماند. داستان در ظاهر ساده است؛ هیچ اتفاق خارقالعادهای نمیافتد، اما لایههای پنهان ذهن نیکلا، لحظهبهلحظه پرتنشتر و مبهمتر میشوند. او دچار نوعی وسواس فکری نسبت به خطر میشود، و دنیای درونیاش را با داستانهای ناخوشایندی که شنیده، ترکیب میکند تا برای خودش توضیحی برای چیزهایی بیابد که نمیفهمد.
تنهایی، ظرافت و اضطراب مدام
یکی از نقاط قوت داستان، دقیق بودن آن در توصیف تجربهی تنهایی است. نه تنهایی فیزیکی، بلکه تنهایی در درک شدن. نیکلا حتی زمانی که در جمع است، حس میکند کسی به او گوش نمیدهد، کسی به او توجه ندارد. این انزوا و بیگانگی، باعث میشود او به تخیلات خود پناه ببرد؛ تخیلاتی که بهمرور بدل به کابوس میشوند.
اما داستان کتاب اردوی زمستانی اثری است سرشار از ظرافتهای روانشناختی. لحنی آرام دارد، اما در لایهی زیرین آن، نوعی اضطراب همیشگی جریان دارد؛ گویی هر لحظه ممکن است چیزی فروبپاشد. خواننده هم مثل نیکلا، هیچوقت دقیق نمیداند چه چیز واقعی است و چه چیز ساختهی ذهن نگران کودک است.
درباره ترجمه کتاب
ترجمهی ابوالفضل اللهدادی نیز روان و با دقت انجام شده و توانسته حالوهوای سرد، مبهم و تلخ داستان را بهخوبی منتقل کند. در نهایت، اردوی زمستانی تجربهای است برای آنهایی که به دنیای درونی انسانها علاقه دارند. اگر دنبال رمانی هستید که در سکوت و بیسروصدا، ذهنتان را درگیر کند و تا مدتی پس از خواندن رهایتان نکند، این کتاب انتخابی مناسب است. کارر در این اثر نه بهدنبال خلق یک داستان پرحادثه است و نه قصد دارد خواننده را شگفتزده کند. بلکه او آرام و بیصدا، ما را با ترسهای خاموشی روبهرو میکند که در ذهن خیلی از کودکان و شاید در ناخودآگاه بزرگترها رخنه کردهاند.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.