کتاب افی بریست

نویسنده: تئودور فونتانه

مجلس بال شب ژانویه تا سپیده دم ادامه داشت و آفی مورد تحسین بسیار قرار گرفت، البته نه آن قدر بی اما و اگر که دسته گل کاملیا که همه می‌دانستند محصول گلخانه‌ی گیز هوبلر است. پس از مجلس بال شب ژانویه دیگربار همه چیز به حال گذشته بازگشت. به ندرت تلاشی در جهت دوستی نزدیک‌تری به عمل آمد و سپس زمستانی از راه رسید که همه آن را بسیار طولانی یافتند. نجیب زادگان حومه‌ی کسین به ندرت به دیدار آن‌ها می‌آمدند و آفی همیشه پیش از بازدیدهایی که برای رفع تکلیف انجام می‌شد، با لحنی تقریباً حزن آلود می‌گفت: «اگر هیچ‌چاره‌ای نیست عیبی ندارد گرت! اما من از کسالت نصف عمر می‌شوم.» گفته‌هایی که همیشه مورد تأیید اینشتتن قرار می‌گرفت. آنچه در این بعدازظهرها دربارهی خانواده، بچه ها یا در زمینه‌ی کشاورزی گفته می‌شد، باز قابل تحمل بود اما نوبت به مسایل مذهبی که می‌رسید و با کشیش‌های حاضر در مهمانی همانند پاپ رفتار می‌شد، یا کشیش‌ها خود را در چنان جایگاهی می‌پنداشتند دیگر کاسه‌ی صبر افي لبریز می‌شد و با حسرت به یاد نیمایر می‌افتاد که همیشه خویشتن دار و کم توقع بود، با اینکه در هر ضیافت بزرگی گفته می‌شد: جنم اش را دارد که در «کلیسای جامع» به کار فراخوانده شود.

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب افی بریست

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین

مروری بر نمایشنامه‌ی آی بی‌کلاه، آی باکلاه نوشته‌ی غلامحسین ساعدی

اندوه آزادی

معرفی کتاب پشت بام نوشته‌ی فرناندا تریاس

نوبل ادبیات ۱۹۰۴

فردریک میسترال و خوزه اچه‌خارای، برنده نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۴

کتاب های پیشنهادی