کتاب از سرد و گرم روزگار

نویسنده: احمد زیدآبادی

با این همه، شرایط خوشایند ما در خانه راضیه خانم دیری نپایید. ماجرا از این قرار بود که در همسایگی ما خانواده‌ای در خانه‌باغی دولتی به‌عنوان سرایدار زندگی می‌کردند که بچه‌هایشان با من و شهین هم‌سن و هم‌بازی بودند و مهم‌تر از آن تلویزیون هم داشتند. ما برای بازی اغلب به آن‌جا می‌رفتیم و به‌خصوص شب‌ها پای تلویزیون آنها می‌نشستیم. روی باز و خُلق خوش تمام اعضای خانواده سبب شده بود که ما با آن‌ها اخت شویم و خانه آنها را مانند خانه خود تلقی کنیم. راضیه خانم ابتدا چشم بر روی این رابطه بست، اما به‌تدریج حساسیتش را آشکار کرد. این میزان از حساسیت نسبت به رابطه ما با همسایه‌ای صمیمی و مهربان معماگونه می‌نمود تا اینکه مادرم راز آن را گشود و توضیح داد که در گذشته‌ای بسیار دور، زن همسایه در زمانی که دختر بوده، ‌مدتی کوتاه در موقعیت هووی راضیه‌ خانم قرار گرفته است.

صفحه 106


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب از سرد و گرم روزگار

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: از سرد و گرم روزگار
  • ناشر : نی
  • تعداد صفحات: 285
  • شابک: 9789641855200
  • شماره چاپ: 16
  • سال چاپ: 1400
  • نوع جلد: شمیز,رقعی
  • دسته بندی: خاطرات
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مستندی از یک نویسنده درباره‌ی خودش

مروری کوتاه بر کتاب نام کوچک من بلقیس نوشته‌ی بلقیس سلیمانی

بیشتر انسان‌ها را دوست می‌داشتیم؛ اگر می‌دانستیم ...

مروری بر کتاب انسان شناسی نوشته‌ی ژان فرانسوا دورتیه

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز...

چند خط درباره‌ی کتاب در محضر لاهوتیان نوشته‌ی محمدعلی مجاهدی

کتاب های پیشنهادی