کتاب خانه خوبرویان خفته

نویسنده: یاسوناری كاواباتا

دست‌های پیرمرد بر شانه‌های او سنگینی می‌کرد. حرکتی محو همچون اخمی کوچک بر ابروان دخترک، نشان از زنده بودن او داشت. پیرمرد دست‌هایش را بی‌حرکت نگه داشت. اگر قرار بود دخترک با چنین تکان‌های کوچکی از خواب بیدار شود، آن‌گاه رمز و راز آن خانه‌ که کیگای پیر به اگوچی گفته بود و آن را «محلی برای خوابیدن با موجودی همچون بودای مرموز» نامیده بود، از بین می‌رفت. برای پیرمردانی که مشتری آن محل بودند و زن به آن‌ها اعتماد داشت، خوابیدن و استراحت کردن کنار یک خوبروی خفته که هرگز بیدار نمی‌شد،  وسوسه، ماجراجویی و لذتی محسوب می‌شد که در ضمن به آن‌ها اعتماد به نفس می‌داد. کیگای پیر به اگوچی گفته بود تنها زمانی احساس زنده بودن می‌کند که کنار یکی از آن دختران خفته به‌سر می‌برد.

صفحه 78

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب خانه خوبرویان خفته

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

باغ‌وحش کاغذی

معرفی کوتاه کتاب کودک تو لک لکی یا دارکوب؟ نوشته‌ی علی خدایی

سکوت خود را به تو تقدیم می‌کنم

معرفی کتاب سکوت خود را به تو تقدیم می‌کنم، آخرین کتاب ماریو بارگاس یوسا

پایان یک توهم

مروری بر کتاب در سنگر آزادی نوشته‌ی فردریش فون هایک

کتاب های پیشنهادی