کتاب سرکش 2

نویسنده: بلیک کراوچ

پیلچر پرسید: «عاشقشی؟»

- راستش رو بخوای آره.

- اونم عاشقته؟

«هنوز نه. اون زن هیچ‌وقت از دوست داشتن ایتن دست نکشید.» هسلر آتش جریحه را حس می‌کرد که در شکمش زبانه می‌کشید؛ شعله‌های سبزرنگ حسادت را. «با همکار قبلش، کیت هیوسان بهت خیانت کرد، ولی ترسا بازم پذیرفتش. بازم عاشقش موند. تا حالا ترسا برک رو دیدی؟»

- نه، ولی به زودی می‌بینمش. او لایق ترسا نیست.

 - تو هستی؟

- من می‌تونم اون زن رو به اون شکلی که باید دوست داشته بشه، دوست داشته باشم. با من توی ویواردپاینز می‌تونه خوشبخت‌تر از هر زمان دیگه‌ای توی زندگیش باشه.

گفتن این کلمات نفسش را بند آورده بود؛ ذکرشان با صدای بلند. او هرگز این مساله را با کسی در میان نگذاشته بود. پیلچر همان‌طور که سرپا می‌ایستاد، خنده‌ای کرد و گفت: «پس همه اینا برای گرفتن یه دختر بود؟»

- نه، اون...

- شوخی کردم. ترتیبش رو می‌دم.

هر دو مرد با هم دست دادند. هسلر پرسید: «کی راه می‌افتیم؟»

«اسمش توقف موقت زیستیه. ساخت و سازهای بالایی من توی کوهستان تموم شده. تنها کاری که مونده پر کردن انباره و به خدمت گرفتن چند تا نیروی آخر. من شصت و چهار سالمه. قرار نیست جوون‌تر بشم. اون طرف هم قراره کلی کار باشه که بکنم.

صفحه 194


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب سرکش 2

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

همه‌ی این‌ها زندگی من را ساختند

مروری بر کتاب کودک تکه‌هایی که من شدند نوشته‌ی رنه واتسون

هیچ چیز تحت کنترل نیست

مروری بر کتاب کاج‌زدگی نوشته‌ی ضحی کاظمی

من کبوتر بسمل‌شده هستم

مروری بر کتاب طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی

کتاب های پیشنهادی