کتاب آگوست

نویسنده: روبن فونسكا

زن همچنان ساکت ماند. هر دو جوان و زشت بودند. زشتی کوسمه به روسالوو فرصت تکرار دیگر آموخته‌هایش در مدرسه‌ی پلیس را داد: کوسمه با شانه‌ی پهن، نشانه‌های جسمانی یک جنایتکار را داشت، پیشانی برآمده، گونه‌های برجسته، تیزی زاویه‌ی صورت، پیش‌آمدگی آرواره، فلاژیوسفالیا. «دکتر، به من نخندید؛ این به معنای سری کج و بیضوی و نامتقارن است، خوشبختانه طرف راست چهره خیلی به سمت پیشانی پیش رفته که از پشت، به سمت چپ پیشرفت داشته».

خیره به کوسمه، بازرس هیچ یک از آن موارد را نمی‌دید. تنها جوانی بود ترسیده.

صفحه 56


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب آگوست

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

زیستن مانند بره‌ی گمشده‌ی عیسی

مروری بر کتاب برف سیاه نوشته‌ی میخائیل بولگاکف

زیر پوست پکن

مروری بر کتاب دویدن در خیابان‌های پکن نوشته‌ی شوزُ چِن

دختران نانحیف جنگ

مروری بر کتاب دختران نحیف نوشته‌ی میوریل اسپارک

کتاب های پیشنهادی