کتاب گتسبی بزرگ | نشر نیلوفر

نویسنده: اسکات فیتزجرالد

 پنج سال پیش از آن، در شبی پاییزی، موقعی که برگ‌ها به زمین می‌افتادند، این دو داشتند به طرف پایین دست خیابان قدم می‌زدند، اما رسیده بودند به جایی که دیگر خبری از درخت نبود و پیاده‌رو از مهتاب سفید شده بود. در این جا ایستاده بودند و رو کرده بودند به یکدیگر. شب خنکی بود، با هیجان اسرارآمیزی که سالی دو بار با تغییر فصل پدید می‌آید. نور ملایم خانه‌ها توی تاریکی پخش می‌شد و در میان ستاره‌ها جنب‌و‌جوشی به چشم می‌خورد. گتسبی از گوشه چشمش می‌دید که راسته پیاده‌روها واقعا نردبان تشکیل داده‌اند و می‌رسند به جایی مخفی بر فراز درخت‌ها – کتسبی می‌توانست از آن بالا برود، البته اگر تنهایی بالا می‌رفت، و همین که به آنجا می‌رسید می‌توانست پستان حیات را بمکد و شیر بی‌همتای معجزه‌گر را ببلعد.

افزودن به پاکت خرید 145,000 تومان

کتاب گتسبی بزرگ | نشر نیلوفر

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

کسی که مثل من است؛ اما من او نیستم

مرور «بیگانه» اثر «استیون کینگ»

یک لنگه دستکش زنانه، چمدان و «روژینار، هتل بریتانیا.»

مروری بر کتاب خنده در تاریکی نوشته‌ی ولادیمیر ناباکوف

بیروتی که خیالش می‌کردیم

مروری بر کتاب بیروت 75 نوشته‌ی غاده السمان

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 145,000 تومان