مجله همشهری داستان (۱۲۰)

مردخانه‌ی زمانی

مهرماه شصت و یک است. دبستان و راهنمایی را در روستای خودمان سیرجان و در یکی از روستای نزدیکمان، معصوم‌آباد، تمام کرده‌ام. روستای ما دبیرستان ندارد.

اواخر تعطیلی تابستان، یک روز با پدرم آمدیم بیرجند، ته خیابان جمهوری، پایین شهر، نزدیک قلعه. از اتوبوس پیاده شدیم. چند قدم جلوتر، رفتیم و اسمم را در رشته‌ی علوم انسانی دبیرستان چمران نوشتیم. روز اول مهر هم با پدرم تمام بار و بندیلم را بستیم و با اتوبوس ده به شهر آمدیم. بار و بندیلم عبارت بود از یک نهالی، یک پتو، دو بالش، چند ظرف از جنس روی و یک چراغ علاء‌الدین کوچک سبز رنگ، یک پلاس نخی و یک قالیچه‌ی سنتی‌بافت سراکوه، کلاته‌ی بیناباد.

علی عبداللهی 

صفحه ۳۵

متاسفانه این مجله موجود نیست

مجله همشهری داستان (۱۲۰)

متاسفانه این مجله موجود نیست
  • نام مجله: مجله همشهری داستان (۱۲۰)
  • تعداد صفحات: 185
  • شماره: 120
  • سال انتشار: 1399
  • ماه انتشار: اسفند
  • دوره نشر: ماهنامه
  • ناشر: همشهری داستان
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ده زوج جنایی برتر در داستان‌ها

نویسندگانی از جیمز کین تا پاتریشیا های اسمیت نشان می‌دهند که چگونه شرکای جنایت می‌توانند واقعاً بدترین چیزها را در یکدیگر به وجود آورند

تک‌افتادگی؛ تباهی نوستالژی

مروری بر کتاب بدن تکه‌تکه‌شده نوشته‌ی لیندا ناکلین

آن روی نازیبای دنیای قشنگ نو

مروری بر کتاب دنیای قشنگ نو نوشته‌ی آلدوس هاکسلی

مجله‌های پیشنهادی