کتاب بادبادک باز | نشر مروارید (جیبی)

نویسنده: خالد حسینی

مدتی حتی سرطان هم نتوانست بابا را از رفتن به بازار کهنه فروشان باز دارد. شنبه ها می‌رفتیم حراج اثاثیه‌ی منازل، بابا راننده بود و من راهنما، ویکشنبه ها ویترینمان را می‌چیدیم. چراغ برنجی. دستکش بیسبال. لباس اسکی زیپ در‌رفته. بابا با آشنایان کشور زاد گاهش اختلاط می‌کرد و من سر یک یا دو دلار با مشتری ها چانه می‌زدم. انگار یکی دو دلار فرقی هم می‌کرد. انگار نه انگار که با هر بار تعطیل شدن مغازه روز یتیم شدنم نزدیک تر می‌شد.

صفحه 190

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب بادبادک باز | نشر مروارید (جیبی)

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قواعد بیقواعد، بادبادکت را هوا کن

مروری بر کتاب بادبادک باز نوشته‌ی خالد حسینی

و از عشق هیچ نمی‌دانستم

مروری بر کتاب شنل پاره نوشته‌ی نینا بربروا

تنها یک مهارت در زندگی؛ آن هم این است: تحمل

درباره‌ی کتاب هزار خورشید تابان نوشته‌ی خالد حسینی

کتاب های پیشنهادی