فکر کنید ساعت دوِ بامداد است و شما هنوز روی کاناپه بیدارید و با چشمهای قرمز و ذهنِ منگ به تلویزیون خیره شدهاید. چرا؟ نمیدانید. بهخاطر اینرسی، برایتان راحتتر است که همانجا بنشینید و به تماشا ادامه دهید تا اینکه از جایتان بلند شوید و بروید روی تختتان. پس به تماشاکردن ادامه میدهید.
چه عالی! من شما را در این حالت به دام میاندازم، در حالتی که احساسِ بیتفاوتی و بیهدفی میکنید و در مقابل سرنوشتِ خود کاملاً منفعل هستید. کسی که روز بعد کار مهمی برای انجامدادن داشته باشد، ساعت دوِ نصفهشب خیره به تلویزیون نمینشیند.
صفحه 76
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید