کز این خاک برآیید...

مروری بر کتاب زن در ریگ روان اثر کوبو آبه

سینا اصغرنژاد

یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹

زن در ریگ روان

زن در ریگ روان، روایت آدم و حوایی است هبوط‌کرده بر سرزمینی هرز که سنگینی و رنج زیستی تنیده به تکرار را بر دوش می‌کشند تا زنده بمانند. روایتی ظریف و گیرا از زندگی، انسان و هستی. معلمی اهل توکیو که علاقه‌ی خاصی به حشرات دارد، برای یافتن گونه‌ای جدید عازم ساحل دریا می‌شود، به این امید که بتواند نام خود را بر آن نهد. مشغولیت و فراموش‌ کردن گذر زمان، موجب از دست دادن آخرین اتوبوس برگشت به توکیو شده و مرد ناگزیر به اقامت در دهکده‌ای بناشده در ماسه‌های ساحل می‌شود. اقامتی که قرار نیست موقتی باشد...

زندگی "نیکی جومپی"، معلم اهل توکیو، روایتگر داستان بی‌معنایی و پوچی زندگی و سرگشتگی انسان مدرن است. انسانی که ملال روزمرگی زندگی در شهری بزرگ چون توکیو را تاب نیاورده و به دنبال جاودانگی است و این جاودانگی را در کشف موجودی جدید جست‌وجو می‌کند. جست‌وجویی بیهوده و بی‌سرانجام که او را در ورطه ملال و پوچی دیگری قرار می‌دهد و او ناچار است چون سیزیف "سبکی تحمل‌ناپذیر هستی" را مداوم به دوش کشد. سبکی تحمل‌ناپذیری که توسط دانه‌های شن و با وزش باد بر شانه‌های سیزیف توکیویی تحمیل می‌شود و شگفت است تمثیل بی‌نظیر زندگی به ریگ روان که هر چه بیشتر برای فرار از آن به‌سوی آزادی دست‌وپا می‌زنی بیشتر در قعر ملال و بی‌معنایی فرو می‌روی تا بدان جا که معنای حقیقی را، عشق را، در اعماق باتلاق بی‌معنایی کشف می‌کنی و آن‌جاست که دنیا به‌اندازه ی تلاشِ هرروزه برای زنده ماندن کوچک می‌شود و خانه‌ای تک‌وتنها افتاده در انتهای گودالی شنی، بزرگ می‌شود به وسعت یک دنیا. خانه‌ای که برشی از آسمان، تابش بی‌رحم خورشید، بوی شوری دریا و هجوم بی‌امان ذرات شن تمام سهمش از آن چیزی است که همگان"جهان هستی" می‌پندارند. بشری که از خاک پدید آمده حالا اسیر ذرات خاک است.

زن در ریگ روان در سال 1960 نوشته و منتشر شد. آغاز دهه‌ای که سر منشأ تحولات عظیمی در تاریخ بشری گردید. نیمه اول قرن بیستم، قرن اتم و تکنولوژی تمام شده و بشر ملول و سرگشته از دو جنگ عالم‌گیر به دنبال کشف ناشناخته‌ها و شناخت جایگاه خود در جهان هستی است. کشف و شهودی برای جاودانگی که سرانجام پای او را به ماه نیز می‌گشاید اما هنوز از رنج بار هستی بر دوش او ذره‌ای کاسته نشده است. زبان تمثیلی و اسطوره‌ای کوبو آبه نوعی پیشگویی از نتیجه سیر و سلوک بشر برای جاودانگی است. بشری که به دنبال کشف حقیقت در قلمروهای جدید و به نیت جاودانگی پای در راه ناشناخته‌ها می‌گذارد و اسیر هجوم ذرات هستی می‌شود. درست آن هنگام که توهم رسیدن به مقصد بر او چیره شده درمی‌یابد که مقصدی وجود ندارد و هرچه بیشتر در ریگ روان هستی فرو رفته است. درمی‌یابد که هر آن‌چه ارزش تلقی می‌کرده، هر آن‌چه زندگی تلقی می‌کرده و هر آنچه "جهان" تلقی می‌کرده چه بی‌معناست. جهانی که او اکنون برایش به یک آگهی در صفحه افراد گمشده یک روزنامه کثیرالانتشار تبدیل ‌شده و نه چیزی بیش؛ و درمی‌یابد که معنای زندگی همین برشی از آسمان، تابش بی‌رحم خورشید، بوی شوری دریا و هجوم بی‌امان ذرات شن و تکاپوی بی‌وقفه برای زنده ماندن ته گودال است.

منطقی است اگر بعد از پایان کتاب این شعر مولانا در ذهن تداعی گردد:

"بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید/ کزین خاک برآیید سماوات بگیرید"

باید مُرد. باید از زندان خاک، زندان هستی رها شد. باید مُرد و از خاک برآمد. مردن یعنی گذشتن از گذشته و آینده. مردن یعنی یک آگهی در صفحه افراد گمشده یک روزنامه کثیرالانتشار. مردن یعنی "به دلیل فقدان مدارک کافی دال بر وجود شخص گمشده، شخص مذکور مفقودالاثر اعلام خواهد شد". نه دیروزی و نه فردایی. معنای زندگی همین‌الان است. برشی از آسمان، تابش بی‌رحم خورشید، بوی شوری دریا و هجوم بی‌امان ذرات شن. همان‌گونه که سنگ تمام معنای زندگی سیزیف بود.

کتاب زن در ریگ روان اثر کوبو آبه

زن در ریگ روان

نویسنده:
کوبو آبه
ناشر:
نیلوفر
مترجم:
مهدی غبرایی
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست


 کوبو آبه ، زن در ریگ روان ، چاپ دوم ،مترجم مهدی غبرایی، نشر نیلوفر

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

زن در ریگ روان در سال 1960 نوشته و منتشر شد. آغاز دهه ای که سر منشأ تحولات عظیمی در تاریخ بشری گردید. نیمه اول قرن بیستم، قرن اتم و تکنولوژی تمام شده و بشر ملول و سرگشته از دو جنگ عالم گیر به دنبال کشف ناشناخته ها و شناخت جایگاه خود در جهان هستی است.

زن در ریگ روان، روایت آدم و حوایی است هبوط کرده بر سرزمینی هرز که سنگینی و رنج زیستی تنیده به تکرار را بر دوش می کشند تا زنده بمانند. روایتی ظریف و گیرا از زندگی، انسان و هستی. معلمی اهل توکیو که علاقه خاصی به حشرات دارد، برای یافتن گونه ای جدید عازم ساحل دریا می شود، به این امید که بتواند نام خود را بر آن نهد.

مطالب پیشنهادی

وهم‌آلود و خیالی؛ مانند گربه‌های آدمخوار

وهم‌آلود و خیالی؛ مانند گربه‌های آدمخوار

مروری بر کتاب گربه‌های آدمخوار نوشته‌ی هاروکی موراکامی

به آواز باد گوش بسپار

به آواز باد گوش بسپار

برگرفته از کتاب "به آواز باد گوش بسپار" نوشته هاروکی موراکامی

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

برگرفته از کتاب "از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم" نوشته‌ی هاروکی موراکامی، ترجمه‌ی مجتبی ویسی، نشر چشمه

کتاب های پیشنهادی